است. این تعابیر که در باره برخی کتابهای حدیثی گزارش شده، نشان از آن دارد که یکی از ملاکهای ارزیابی متقدّمان امامی، اعتماد و عمل به کتابها بوده است. گاهی متقدّمان به ارزیابیهای برخی محدّثان بزرگ نیز _ که اعتماد به کتابی حدیثی داشتهاند _ توجه میکردند. تعابیری چون «عَلیه عَوّلَ سلامة بن محمّد الأرزنی»۱ و «رأیتُ أبالعبّاس بن نوح قد عَوّلَ علیه فی کتابه أخبار الوکلاء»۲ _ که از اعتماد محدّثی خاص حکایت دارد _ از این نمونه است. در مقابل، عدم اعتماد قدما به کتابی خاص، دید و قضاوت منفی آنها به آن را نشان میدهد. عبارتی مانند «لا یُعَوّلُ عَلیها»۳ اشاره به همین مطلب دارد.۴ امروزه میتوان با بازیابی احادیث نگاشتههای اولیه حدیثی در جوامع روایی، از اعتماد یا عدم اعتماد متقدّمان به آنها به عنوان قرینهای برای پذیرش یا عدم پذیرش حدیث، افزون بر اوصاف رجالی ناقلان آن، بهره جست.
مسأله حایز اهمیت در اینجا کشف قراینی است که عالمان متقدّم امامی در اعتماد یا عدم اعتماد به کتابهای حدیثی نخستین بر آنها تکیه داشتهاند. ظاهراً ملاکهای قدما در این جریان را میتوان در سه محور اصلی مطرح کرد: 1. متن و منبع مکتوب؛ 2. مؤلف کتاب؛ 3. چگونگی انتقال کتاب. عرضه کتاب بر امام و تأیید آن، مقبولیّت کتاب نزد محدّثان و مدارس حدیثی، شهرت کتاب و موافقت با کتب معیار را میتوان از جمله نشانههایی برشمرد که ارتباطی مستقیم با متن و منبع مکتوب داشته است.۵
گزارشهای متعددی در باره عرضه کتاب حدیثی بر ائمه _ افزون بر عرضه احادیث منفرد۶ _ و پرسش از اعتبار آنها وجود دارد. این عرضه و پرسش حتی آثار منسوب به امامان را نیز شامل میشده است. این گزارشهای متعدد نشان از وجود سازوکاری میان شاگردان ائمه برای اطمینان به صدور احادیث موجود در این کتابهای عرضه شده دارد که همین محتوای تأیید شده از سوی ائمه مورد توجه محدّثان دورههای پسین نیز بوده است. در
1.. رجال النجاشی، ص۳۳۰.
2.. همان، ص۴۴۰.
3.. همان، ص۴۱۶.
4.. میتوان توصیف و مدح کتاب توسط بزرگان علم حدیث را هم قرینهای بر اعتماد ایشان به کتاب دانست. همان، ص۹۴، ۳۵۰، ۳۷۳.
5.. در نوشتاری دیگر به تفصیل این نشانهها را به بحث گذاشتهام («منبع معتبر و نشانههای آن نزد محدثان متقدم امامی»، مجلۀ پژوهشهای قرآن و حدیث، در دست انتشار) که در اینجا تنها به ذکر نمونههایی بسنده میکنم.
6.. برای عرضۀ احادیث منفرد بر امامان علیهم السلام ر.ک: عرضۀ حدیث بر امامان علیهم السلام ، بخش اول، ص۲۹-۵۴؛ همان، بخش دوم، ص۱۲۰-۱۶۹.