دیگر سخن، وجود طرق متعدد برای یک حدیث _ که میتواند بر تکرار آن در کتابهای مختلف دلالت داشته باشد _ یکی از قراینی است که موجب اعتماد قدما به صدور آن میشده است. گفتنی است که این قرینه، رابطه نزدیک و تنگاتنگی با قرینه شهرت روایی یک حدیث دارد. توجه به این نکته ضروری است که تکرار یک حدیث در منابع متعدد، به تنهایی مورد توجه نبوده است، بلکه وجود طرق متعدد از آن و عدم تفرد یک راوی به نقل آن مقصود متقدّمان بوده است. کلام شیخ طوسی در باره حدیثی از رَزین بَیّاع شاهد این سخن است. نخستین ضعفی که وی به این حدیث گرفته، آن که حدیث شاذّ و نادر بوده و کسی جز رزین آن را روایت نکرده است؛ هر چند در کتابها تکرار شده است.۱
بررسی و تحلیل جوامع حدیثی متقدّم به خوبی وجود این معیار را در میان قدما نشان میدهد و روشن میسازد که وجود یک حدیث در چند کتاب و اصل حدیثی قرینهای برای اعتماد به صدور آن از معصومان بوده است. نمونههای متعددی را در اسناد طرق کلینی در احادیث الکافی میتوان مشاهده کرده که نشانگر تکرار یک حدیث در کتابهای حدیثی مختلف است.۲ در واقع، تکرار یک حدیث در چند کتاب و اصل حدیثی با اسانید متعدد میتواند قرینهای بر شهرت روایی آن تلقی گردد که به واسطه این تکرار حدیث از محدوده غرابت،۳ شاذ و تفرّد خارج میشود؛ برای نمونه، ابن غضایری حسن بن محمّد بن یحیی علوی حسینی، معروف به ابن ابی طاهر۴ را تضعیف کرده و به همین دلیل، احادیث منقول از وی را نامعتبر میداند، جز آنچه وی از کتابهای جدّش یحیی بن حسن _ که دیگران نیز آنها را روایت کردهاند _ نقل کرده است.۵ وی همچنین به روایت کتاب علی بن اسماعیل بن شعیب بن میثم به وسیله ابو محمّد حسن بن اسد طُفاوی بصری _ که دیگران نیز آن را روایت کردهاند _ اعتماد کرده است؛ هر چند خود طفاوی را تضعیف و فاسد المذهب دانسته است.۶
1.. الإستبصار، ج۳، ص۱۶۱.
2.. برای نمونههایی ر.ک: الکافی، ج۱، ص۳۴، ح۱؛ ص۱۱۸، ح۱۲؛ ص۱۳۷، ح۳؛ ص۱۴۹، ح۱؛ ص۱۶۱، ح۲.
3.. مقصود غرابت در روایت است، نه غرابت در لفظ.
4.. وی از مشایخ بیواسطۀ صدوق است که در سال ۳۵۲ق از او در نیشابور حدیث شنیده است (ر.ک: عیون اخبار الرضا علیه السلام ، ج۱، ص۱۵۲-۱۵۳، ح۶ و ج۲، مقدمۀ محقق، ص۶).
5.. رجال ابن الغضائری، ص۴۱. برای نمونهای از روایات وی از جَدّش ر.ک: عیون اخبار الرضا علیه السلام ، ج۱، ص۱۵۲-۱۵۳.
6.. رجال ابن الغضائری، ص۵۲.