نگاهی به نقش و جایگاه مؤلّفه‌‏های «کتابْ‌محور» در ارزیابی‌‏های حدیثی قدما در پرتو تحلیل منابع فهرستی - صفحه 24

معیار‏های متعددی در این‌جا مورد توجه بوده است که عرضه کتاب بر امام و تأیید آن از جمله آنهاست. گزارش‌‏های متعدد در باره عرضه کتب حدیثی بر ائمه و پرسش از اعتبار آنها نشان از وجود سازوکاری هر چند محدود میان شاگردان ائمه برای اطمینان به صدور احادیث موجود در این کتاب‌‏ها دارد که همین محتوای تأیید شده از سوی ائمه مورد توجه محدّثان دوره‌‏های پسین نیز بوده است.

شهرت کتاب و مقبولیت آن نزد محدّثان معیار دیگر از این دست است. شیخ صدوق از جمله عالمان متقدّمی است که بر این مبنا تصریح کرده و شهرت منابع کتاب من لا یحضره الفقیه خود را یکی از ویژگی‌‏های مهم اثرش برشمرده است. از جمله عالمان متقدّم که بر این مبنا تصریح کرده شیخ صدوق (م381ق) است. وی شهرت منابع کتاب من لا یحضره الفقیه خود را یکی از ویژگی‌‏های مهم اثر خویش برشمرده است

4. نشانه دیگر قدما برای اعتماد و اطمینان به صدور حدیث، نقل آن در نوشته‌‏های حدیثی معتبر است. بنا بر یک نظر، صرف وجود حدیث در یکی از اصول حدیثی معتمد از موجبات حکم به صحت آن نزد متقدّمان بوده است. این سخن، نتیجه دیدگاهی است که باور دارد آثار حدیثی معرفی شده تحت عنوان «اصل» در منابع فهرستی و رجالی متقدّم، جایگاهی خاص در فرآیند تصحیح و احراز صدور احادیث داشته‏اند که البته گزارش‌‏های مختلف فهرست‌نگاران متقدّم امامی مؤید این نظر است.

5. توجه به معیار «وجود حدیث در کتاب و اصل مؤلّف یا راوی» از دیگر نشانه‌‏های توجه به نقد کتابْ‌محور از سوی قدماست. نمونه‏ای از کاربرد این معیار را می‌توان در ارزیابی شیخ مفید از حدیثی منقول از محمّد بن یعقوب بن شعیب از پدرش از امام صادق علیه السلام مشاهده کرد. در این باره شیخ مفید پرسشی را طرح کرده که چرا این حدیث در اصل یعقوب بن شُعیب وجود نداشته است؛ حال آن که دانسته است وی تمام احادیث شنیده خود از امام صادق علیه السلام را در اصل خود گرد آورده بود. این پرسش تشکیک‌گونه شیخ مفید در عدم صدور این حدیث، با ماهیت تحلیل فهرستی و نقد منبعی پیوندی نزدیک دارد.

6. وجود طرق متعدد برای یک حدیث _ که می‌تواند بر تکرار آن در کتاب‌‏های مختلف دلالت داشته باشد _ یکی از قراینی است که موجب اعتماد قدما به صدور آن می‌شده است. گفتنی است که این قرینه، رابطه تنگاتنگی با قرینه شهرت روایی یک حدیث دارد. به نظر اشاره عالمانی همچون شیخ بهایی و فیض کاشانی بر «تکرار حدیث در یک یا دو

صفحه از 28