به هدف نگارش رساله دکتری به تألیف این اثر دست یازیده است _ دیدگاه متفاوتی را در باره آغاز جعل حدیث مطرح کرده و کوشیده است تا پیدایش جعل حدیث را پس از عصر صحابه و در ثلث آخر سال نخست هجری اثبات نماید.۱
عمر فلاته بر این باور است که پدیده جعل حدیث به عنوان یکی از آسیبهای مخرب درون دینی امکان تحقق را در عصر پیامبر صلی الله علیه و آله نداشته است و صحابه پیامبر صلی الله علیه و آله با دقت و مواظبت در نقل احادیث نبوی، در عمل، زمینه پیدایش جعل حدیث را برچیدند. وی با نقد دیدگاه همکیشان خود، حجیت و اعتبار متونی که پیدایش احادیثِ موضوع را در نیمه نخست قرن اول هجری به اثبات میرساند، مخدوش دانسته و مفاد و دلالت آنها را نارسا و ناکافی شمرده است. این در حالی است که دیدگاه عمر فلاته در میان دیگر آرای مطرح در این موضوع، شاذّ و غریب بوده و با تاریخهایی که _ حتی از سوی اهل سنت _ برای آغاز جعل حدیث ذکر شده است، بسیار فاصله دارد. از این رو، این پژوهش تلاش دارد تا بر پایه منابع و مستندات اهل سنت دیدگاه عمر فلاته را نقد نماید و وقوع جعل حدیث در زمان حیات پیامبر صلی الله علیه و آله را به اثبات رساند.
الف) مطالعه دیدگاه عمر فلاته
با تأمل در کتاب عمر فلاته میتوان دریافت که وی در اثبات دیدگاه خویش از دو رویکرد سلبی و ایجابی بهره برده است. او ابتدا در رویکردی سلبی امکان وقوع پدیده جعل حدیث در نیمه نخست قرن اول هجری را نفی کرده و به نقد آرایی پرداخته است که قایل به وقوع جعل حدیث در آن برهه زمانی بودهاند و سپس در رویکردی ایجابی و به استناد برخی گزارشهای تاریخی، به اثبات نظریه خویش پرداخته و ثلث آخر قرن نخست هجری را زمان آغاز جعل حدیث معرفی کرده است.
1. رویکرد سلبی
انکار وقوع جعل حدیث در حیات پیامبر صلی الله علیه و آله و خلفا
عمر فلاته با استناد به سیره اصحاب پیامبر صلی الله علیه و آله که به پیروی از سیره
1.. شایان ذکر است که از نگاه فلاته، مقصود از «حدیث موضوع»، انتساب سخنان دروغین به پیامبر صلی الله علیه و آله است و اموری چون انتساب سخن دروغین به صحابه و تابعین و یا ادعای دروغین درباره رسالت پیامبر از موضوع بحث خارج است.