عملی رسول خدا صلی الله علیه و آله و نیز توصیههای مؤکد ایشان از دروغ اجتناب میورزیدند، اصل وجود احادیث دروغین در عصر صحابه نخستین را انکار کرده است.۱ او بر این باور است که پس از پیامبر صلی الله علیه و آله نیز خلفای سه گانه با احتیاط و دقت در پذیرش احادیث نبوی، راه را بر نفوذ گمراهان و بدخواهان بسته، از ورود سخنان دروغین به میراث نبوی جلوگیری کردهاند.۲
نفی وجود نمونه واقعی جعل حدیث
عمر فلاته چنین میپندارد که آنچه به عنوان مصادیق و نمونههای تاریخی جعل حدیث در نیمه نخست قرن اول هجری معرفی شده است، هیچ یک بر وقوع پدیده جعل دلالت ندارد و کتب تاریخی از حادثهای مشخص و روشن در باره جعل حدیث تهی است؛ زیرا آنچه به عنوان نمونههای جعل حدیث معرفی شده است، در حقیقت، گزارشهایی است که به خودداری کبار صحابه و تابعین از قبول سخنان منسوب به پیامبر صلی الله علیه و آله اشاره دارد، نه وقوع جعل حدیث!۳ چنان که وقتی بشیر بن کعب عدوی به نقل احادیثی از پیامبر صلی الله علیه و آله میپردازد و با بیتوجهی ابن عباس مواجه میشود، علت این بی مهری را جویا میشود، ابن عباس در پاسخ میگوید:
ما پیشتر چنان بودیم که وقتی از کسی میشنیدیم که میگفت «رسول خدا چنین فرمود»، با گوش و چشم بدو توجه میکردیم؛ اما زمانی که مردم بر رام و چموش سوار گشتند (در نقل سخنان پیامبر دقت به خرج ندادند)، جز آنچه اطمینان داریم نمیپذیریم.۴
نقد آرا و مستندات مخالفان
غیر از عمر فلاته، شماری از نویسندگان اهل سنت نیز در باره تاریخ پیدایش احادیث موضوع اظهار نظر کردهاند که آرای آنان مخالف دیدگاه عمر فلاته است؛ چنان که برخی مانند احمد امین مصری بر این باورند که پدیده وضع حدیث از زمان حیات پیامبر _ صلی
1.. «لم یثبت ان احداً منهم [الرعیل الاول من اصحاب رسول الله صلی الله علیه و آله] تجرأ علیه بکذب» (الوضع فی الحدیث، ج۱، ص۱۷۸).
2.. ر.ک: همان، ص۱۷۸ و ۱۷۹.
3.. ر.ک: همان، ص۱۸۰. وی در جایی دیگر گفته است: «فإنی لم أقف علی حسب ما تیسر لی من استقراء و تتبع علی حادثة تثبت من وجه مقبول تجرأ أحد من لدن انتقال الرسول الکریم صلی الله علیه و آله الی الرفیق الاعلی حتی بدایة الثلث الاخیر من القرن الاول بالکذب علی رسول الله مما یمکن اعتباره بدایة للوضع فی الحدیث» (همان، ص۲۱۲).
4.. الوضع فی الحدیث، ج۱، ص۱۸۰، به نقل از: الجامع الصحیح، ج۱، ص۱۰.