مطالعه انتقادی دیدگاه عمر فلاته درباره آغاز پیدایش جعلِ حدیث - صفحه 37

‏‏این وقایع در حالی در منابع معتبر اهل سنت نقل شده است که عمر فلاته با ادبیاتی خاص به معرفی صحابه پیامبر پرداخته و _ گویا غیر مستقیم _ در صدد اثبات عصمت آنان بر آمده است! زیرا وی با ‏تأکید بر التزام قولی و عملی اصحاب از پیامبر، چنین القا کرده است که صحابه پیامبر همگی از قول و فعل رسول خدا پیروی کرده و هیچ گاه دروغ نگفته‏اند؛ چه رسد به نسبت دروغ به پیامبر که اهمیتش بیشتر و عقوبتش شدیدتر است!۱ از سوی دیگر، جایگاه والا و تاثیرگذار پیامبر در میان مسلمانان، خود فرصتی بود برای سودجویان و بیماردلان که از زبان رسول خدا صلی الله علیه و آله سخنانی را در جهت منافع خویش نقل و نشر دهند و این مسأله، اگر چه عاملی بر جعل حدیث به شمار نمی‏رود، لکن دست‌کم، زمینه پیدایش و شکل‏گیری احادیث دروغین را پدید می‏آورد.

3.‏ بازکاوی نقل‏‏های دیگر روایت ابن عباس

‏‏عمر فلاته در تأیید این نکته که روایات نقل شده در باره وقوع جعل حدیث، تنها به امتناع صحابه از قبول احادیث ساختگی اشاره دارد و نسبت به وقوع احادیث دروغین دلالتی ندارد، به روایتی از ابن عباس (68 ق) استناد کرده است که گفت:

انّا کنا مرةً اذا سمعنا رجلاً یقول: «قال رسول الله صلی الله علیه و آله»، ابتدرته ابصارنا و اصغینا الیه بآذاننا فلما رکب الناس الصعب و الذلول لم نأخذ من الناس الا ما نعرف.۲

این در حالی است که اگر روایت ابن عباس تنها با همین عبارت نقل شده بود، شاید برداشت عمر فلاته از مضمون روایت (احتیاط اصحاب در پذیرش احادیث نبوی) قابل قبول به نظر می‏رسید؛ اما وقتی دیگر نقل‏‏های این روایت را _ دست کم در همان منبع مورد استناد وی _ از نظر می‏گذرانیم، در می‏یابیم که قراینی متنی موجود در حدیث، از وقوع پدیده جعل حکایت می‏کند؛ چنان که مسلم در صحیح خود آورده است:

فقال له ابن عباس: انا کنا نحدث عن رسول الله صلی الله علیه و آله إذ لم یکن یکذب علیه، فلما رکب الناس الصعب والذلول ترکنا الحدیث عنه.۳

1..‏ «کل هذه الاحادیث و غیر‏ها من الاحادیث التی جاءت عنه صلی الله علیه و آله محذراً فیها من الکذب مطلقاً، جعلت الصحابة یتحرون الصدق فی اقوالهم و افعالهم... لکل هذا، عاش الرعیل الأول من اصحاب رسول الله صلی الله علیه و آله و هم مجانبون للکذب ‏هاجرون له...» (الوضع فی الحدیث، ج۱، ص۱۷۷ و ۱۷۸).

2..‏ الجامع الصحیح، ج۱، ص۱۰.

3..‏ همان، ج۱، ص۱۰؛ السنن، ج۱، ص۱۱۳.

صفحه از 49