هزار حدیث در یکصد موضوع 02 - صفحه 34

34 ـ معاشرت

1

پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله:

۰.أَمَرَنى رَبّى بِمُداراةِ النّاسِ كَما أَمَرَنى بِأَداءِ الْفَرائِضِ؛۱

۰.پروردگارم، همان گونه كه مرا به انجام واجبات فرمان داده، به مدارا كردن با مردم نيز فرمان داده است.

2

پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله:

۰.مُشاوَرَةُ الْعاقِلِ الناصِحِ رُشْدٌ وَيُمْنٌ وَتَوْفيقٌ مِنَ اللّه‏ِ فَإِذا أَشارَ عَلَيْكَ النّاصِحُ الْعاقِلُ فَإِيّاكَ وَالْخِلافَ فَإِنَّ فى ذلِكَ الْعَطَبَ؛۲

۰.مشورت كردن با عاقِل خيرخواه مايه هدايت و ميمنت است و توفيقى است از جانب خداوند، پس هرگاه خيرخواه عاقل تو را راهنمايى كرد، مبادا مخالفت كنى كه موجب نابودى مى‏شود.

3

پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله:

۰.مَن عالَ يَتيما حَتّى يَسْتَغْنىَ عَنْهُ أَوْجَبَ اللّه‏ُ عَزَّوَجَلَّ لَهُ بِذلِكَ الْجَنَّةَ كَما أَوْجَبَ اللّه‏ُ لآِكِلِ مالِ الْيَتيمِ النّارَ؛۳

۰.هر كس يتيمى را سرپرستى كند تا آن كه بى‏نياز گردد، خداوند به سبب اين كار بهشت را بر او واجب سازد، همچنان كه آتش دوزخ را بر خورنده مال يتيم واجب ساخته است.

4

پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله:

۰.خَيْرُ الاَْصْحابِ صاحِبٌ اِذا ذَكَرْتَ اللّه‏َ اَعانَكَ وَ اِذا نَسيتَ ذَكَّرَكَ؛۴

۰.بهترين دوستان كسى است كه هرگاه خدا را ياد نمودى تو را يارى كند و چون خدا را فراموش نمودى به يادت آورد.

5

ديلمى:

۰.كانَ النَّبىُّ صلى‏الله‏عليه‏و‏آله... يُسَلِّمُ عَلى مَنِ اسْتَقْبَلَهُ مِنْ كَبيرٍ وَ صَغيرٍ وَ غَنىٍّ وَ فَقيرٍ و لا يُحَقِّرُ ما دُعِىَ اِلَيهِ و لو اِلى خَشفِ التَّمْرِ وَ كانَ خَفيفَ المَؤونَةِ كَريمَ الطَّبيعَةِ، جَميلَ المُعاشَرَةِ، طَلِقَ الوَجهِ، بَشّاشا من غَيرِ ضِحكٍ، مَحْزونا مِن غَيرِ عَبوسٍ، مُتَواضِعا مِنْ غَيْرِ مَذَلَّةٍ، جَوادا مِن غَيْرِ سَرَفٍ، رَقيقَ القَلبِ، رَحيما بِكُلِّ مُسْلِمٍ... ؛۵

۰.رسول اكرم صلى‏الله‏عليه‏و‏آله به هر كس برخورد مى‏نمودند، از بزرگ و كوچك، ثروتمند و فقير، سلام مى‏كردند و اگر به جايى حتى براى خوردن خرمايى خشك دعوت مى‏شدند، آن را كوچك نمى‏شمردند. زندگيشان كم هزينه بود، بزرگ طبع، خوش معاشرت و گشاده رو بودند، بى آن‏كه بخندند، هميشه متبسم بودند، بى‏آن‏كه اخمو باشند، محزون بودند، بى‏آن‏كه از خود ذلّتى نشان دهند، متواضع بودند، مى‏بخشيدند ولى اسراف نمى‏نمودند، دل نازك و نسبت به تمام مسلمانان مهربان بودند.

6

امام على عليه‏السلام:

۰.وَ هُوَ خاتَمُ النَّبيّينَ، اَجْوَدُ النّاسِ كَفّا وَ اَرْحَبُ النّاسِ صَدْرا وَ اَصْدَقُ النّاسِ لَهْجَةً وَ اَوْفَى النّاسِ ذِمَّةً وَ اَلْيَنُهُمْ عَريكَةً وَ اَكْرَمُهُمْ عِشْرَةً مَنْ رَآهُ بديهَةً هابَهُ وَ مَنْ خالَطَهُ مَعْرِفَةً اَحَبَّهُ يَقولُ ناعِتُهُ: لَمْ اَرَ قَبْلَهُ وَ لا بَعْدَهُ مِثْلَهُ؛۶

۰.او كه خاتم پيامبران بود، بخشنده‏ترين، پرحوصله‏ترين، راستگوترين، پايبندترين مردم به عهد و پيمان، نرم‏خوترين و خوش مصاحبت‏ترين مردم بود، هر كس بدون سابقه قبلى او را مى‏ديد، هيبتش او را مى‏گرفت و هر كس با او معاشرت مى‏نمود و او را مى‏شناخت دوستدارش مى‏شد و هر كس مى‏خواست او را تعريف كند، مى‏گفت: نظير او را پيش از او و پس از او نديده‏ام.

7

امام على عليه‏السلام:

۰.كانَ رَسولُ اللّه‏ِ صلى‏الله‏عليه‏و‏آله لَيَسُرُّ الرَّجُلَ مِنْ اَصحابِهِ اِذا رَآهُ مَغْموما بِالْمُداعَبَةِ وَ كانَ صلى‏الله‏عليه‏و‏آله يَقولُ: اِنَّ اللّه‏َ يُبْغِضُ الْمُعَبِّسَ فى وَجْهِ اِخْوانِهِ؛۷

۰.هرگاه رسول اكرم صلى‏الله‏عليه‏و‏آله يكى از اصحاب خود را غمگين مى‏ديدند، با شوخى او را خوشحال مى‏كردند و مى‏فرمودند: خداوند، كسى را كه با برادران (دينى) اش با ترشرويى و چهره عبوس روبرو شود، دشمن مى‏دارد.

8

پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله:

۰.لا يُبَلِّغُنى اَحَدٌ مِنْكُم عَنْ اَحَدٍ مِن اَصحابى شَيئا، فَاِنّى اُحِبُّ اَنْ اَخْرُجَ اِلَيكُم و اَنَا سَليمُ الصَّدرِ؛۸

۰.كسى از شما حق ندارد از هيچ يك از يارانم چيزى به من بگويد؛ زيرا دوست دارم در حالى كه چيزى از شما در دلم نيست به سويتان بيايم.

9

امام كاظم عليه‏السلام:

۰.اِنَّ رَسولَ اللّه‏ِ صلى‏الله‏عليه‏و‏آله كانَ اِذا اَتاهُ الضَّيْفُ اَكَلَ مَعَهُ وَ لَمْ يَرْفَعْ يَدَهُ مِنَ الْخِوانِ حَتّى يَرْفَعَ الضَّيْفُ يَدَهُ؛۹

۰.رسول خدا صلى‏الله‏عليه‏و‏آله هرگاه ميهمان داشتند، با او غذا مى‏خوردند و دست از سفره و غذا نمى‏كشيدند، تا آن‏كه ميهمان دست از غذا خوردن بكشد.

10

امام على عليه‏السلام:

۰.كانَ النَّبىُّ صلى‏الله‏عليه‏و‏آله اِذا سُئِلَ شَيئا فَاِذا اَرادَ اَنْ يَفْعَلَهُ قالَ: نَعَم وَ اِذا اَراد اَنْ لا يَفْعَلَ سَكَتَ و كانَ لا يَقول لِشَى‏ءٍ لا... ؛۱۰

۰.هرگاه از رسول اكرم صلى‏الله‏عليه‏و‏آله چيزى تقاضا مى‏شد، اگر ايشان آن را مى‏خواستند انجام دهند، مى‏فرمودند: بله و اگر نمى‏خواستند انجام دهند، سكوت مى‏نمودند و هيچ‏گاه ايشان براى چيزى نه نمى‏گفتند.

1.۱. الكافى ۲/۱۱۷/۴.

2.۲. محاسن ۲/۶۰۲/۲۵.

3.۳. بحارالأنوار ۷۵/۴/۸.

4.۴. نهج الفصاحه ح ۱۴۷۹.

5.۵. ارشاد القلوب ۱/۱۱۵.

6.۶. بحارالأنوار ۱۶/۱۹۰.

7.۷. رسائل شهيد ثانى ص ۳۲۶.

8.۸. مكارم الاخلاق ص ۱۷.

9.۹. الكافى ۶/۲۸۶.

10.۱۰. بحارالأنوار ۹۳/۳۲۷.

صفحه از 102