1. تنظیم لذت
از جمله اموری که واکنش منفی در هر دو موقعیت را تعدیل کرده و واکنش مثبت را به وجود میآورد، تعدیل لذتجویی و خارج کردن لذت از محوریت زندگی است. لذت، یکی از ابعاد انسان بوده و از جمله اموری است که برای زندگی لازم است. آنچه نادرست است، این است که انسان، محور زندگی خود را بر لذت و کامجویی از زندگی قرار دهد. این مبنا موجب بدمستی در خوشایند و بیتابی در ناخوشایند میگردد. اگر لذت، فلسفه زندگی قرار گیرد، انسان در خوشایند دچار فرح و فخر و در ناخوشایند دچار یأس و جزع میشود. این، بدان جهت است که خوشایندها مطابق طبع لذتجوی انسان است و لذا از تأمین آن انسان به وجد میآید. از سوی دیگر، ناخوشایندها مخالف این طبع است و لذا برآشفته و نالان میگردد.
اگر لذت از محوریت خارج گردد، تأمین میشود، اما در رضامندی و نارضایتی نقش تعیین کننده و اساسی نخواهد داشت. وقتی لذت محور و مبنای زندگی نباشد، نه انسان از خوشایند زندگی سرمست میشود و نه از ناخوشایند آن بدبخت؛ چون در داوری وضعیت خود، بر اساس معادله لذت عمل نمیکند. به همین جهت، اسلام بر تعدیل لذت تکیه دارد و راهکارهایی نیز برای آن بیان داشته است.
در فرهنگ اسلامی از «یاد مرگ» به عنوان عامل تعدیل لذت یاد شده است. رسول خدا صلی الله علیه و آله با تأکید بر نقش یاد مرگ در تعدیل لذت جویی، به تأثیر آن در دو موقعیت خوشایند و ناخوشایند اشاره کرده و تصریح میکند که این عامل، تنگنای روانی در ناخوشایندها را توسعه میدهد و توسعه نامعقول در خوشایندها را نیز تضییق میکند.۱ در نقل دیگری آمده که در دوران غنی را بدمستی منهدم و در دوران فقر، رضامندی را به ارمغان میآورد.۲
در این روایات، از یاد مرگ به عنوان «هادم اللذات» یاد شده است. بر اساس اصل هماهنگی میان وصف و اثر، معلوم میگردد که علت مهار موقعیت خوشایند و ناخوشایند و کنترل واکنشها، تعدیل لذت جویی است. از همین جا و بر اساس یک حرکت معکوس
1. . «اکثروا ذکر هادم اللذات، فانه لم یذکره أحد فی ضیق من العیش إلّا وسعه علیه و لا ذکره فی سعة إلّا ضیقها» (کنزالعمال، ج۱۵، ح۴۲۰۹۷).
2. . «اکثروا ذکر الموت؛ فانه یمحص الذنوب و یزهد فی الدنیا. فان ذکرتموه عند الغنی هدمه و إن ذکرتموه عند الفقر أرضاکم بعیشکم» (همان، ص۵۴۲، ح۴۲۰۹۸».