مفهوم عقل و حدود کارآیی آن در دو شرح «الکافی» - صفحه 72

قوه عملیه.۱

شرح نظرات ملاصالح

ملاصالح در توضیح معنای اول چنین می‏آورد:

عقل یعنی نفس ناطقه و آن جوهر مجرد از ماده در ذات و نه در فعل (نفس) است؛ چرا که این جوهر در ابدان تصرف و تدبیر دارد و به اعتبار تعلقش به بدن، نفس و به اعتبار تجرد و نسبتش به عالم قدس، عقل نامیده می‌شود.۲

وی تعریف اصطلاحی خود را از عقل به معنای لغوی آن، مرتبط ساخته و می‏آورد:

عقل به اعتبار تجردش خود را از آنچه نفس اقتضای آن را دارد، حبس و منع می‏کند. و اقتضای نفس، شرور و مفاسد مانع از رجوع به عالم قدس است.۳

سپس برای نفس یا عقل مراتب و حالات مختلف در قوت و ضعف قایل شده و آن را در شش حالت تعریف می‌کند:

1) حالتی که استعداد صرف برای کمالات است؛

2) حالتی که به واسطه آن اولیات مشاهده می‌شود؛

3) حالتی که به واسطه آن از آینه اولیات، نظریات مشاهده می‌شود؛

4) حالتی که به واسطه آن نظریات بعد از زوالشان از این آینه مشاهده شده و بدون کسب جدید نگهداری می‌شود و این حالت علم الیقین است؛ حالتی که به واسطه آن صور علمی و مطالب یقینی ذاتاً مشاهده می‌گردد؛

5) حالت عین الیقین حالتی که صور و مطالب در ذات مفیض مشاهده می‌شود؛

6) حالت حق الیقین که در این حالت به مفیض اتصال معنوی یافته و تلاقی روحانی پیدا می‌شود.۴

سپس از وجود این مراتب نتیجه می‌گیرد که به همین دلیل است که عقول بشر متفاوت است و قبول کمال و نقصان می‌کند.۵

1..‏ همان، ص۸۰

2.. همان، ص۶۸.

3.. همان.

4.. همان.

5.. همان.

صفحه از 92