هدف جریان نفاق از زشت نشان دادن چهره پیامبر صلّی الله علیه و آله نابودی شخصیت بود تا پس از آن بتواند اساس اسلام را به انحراف بکشاند و مسلمانان را از راه و روش و سنت پیامبر صلّی الله علیه و آله دور سازد.۱ آنان در اجرای این هدف موفقیتهایی نیز به دست آوردند که اولین آن، خانهنشین کردن جانشین پیامبر صلّی الله علیه و آله و دور ساختن امت اسلام از اهل بیت ایشان بود.
ب: منع تدوین حدیث
دستگاه غاصب خلافت که میدانست پیامبر صلّی الله علیه و آله بارها جانشین خود را به امت معرفی کرده و در باره شایستگیهای او سخن گفته، برای رسیدن به قدرت و حکومت و ماندگاری در آن، با تدوین و نگارش حدیث به مبارزه برخاست و از ترویج سخنان پیامبر صلّی الله علیه و آله ممانعت به عمل آورد تا با گذشت زمان سفارشهای پیامبر صلّی الله علیه و آله از حافظه مردم و جامعه پاک شود و اندیشه سیاسی پیامبر
صلّی الله علیه و آله به فراموشی سپرده شود.
ج: پدید آوردن جریان رأی و سپردن فتوا به دست نااهلان
پیامبر صلّی الله علیه و آله برای روزهای پس از خود نیز اندیشیده بود. آن حضرت مرجعیت سیاسی، علمی و فکری پس از خود را به شایستهترین فرد امت سپرده بود؛ اما نیرنگ بازان عرصه سیاست مانع خلافت و مرجعیت امام علی علیه السلام شدند.
پس از پیامبر صلّی الله علیه و آله کسانی حکومت را به دست گرفتند که نه آگاهی درستی از دین و معارف آن داشتند و نه اعتقادی به آن. اما امت اسلام انتظار داشت همانند زمان پیامبر صلّی الله علیه و آله برای مرجعیت دینی و فکری چارهای اندیشیده شود. حاکمان غاصب برای حل این مشکل تصمیم گرفتند باب رأی و تأویل را بگشایند و خود و عدهای از اشخاص مورد اعتمادشان عهده دار کرسی فتوا و مرجعیت فکری و دینی جامعه شوند.
از این رو، مشاهده میشود که اشخاصی مانند عایشه، زید بن ثابت، عبد الرحمن بن عوف، ابو هریرة و مانند آنان اجازه فتوا یافتند؛ اما اهل بیت پیامبر _ که بر اساس سفارش پیامبر صلّی الله علیه و آله در حدیث ثقلین، مرجعیت امت به آنان واگذار شده بود _ به حاشیه رانده شدند تا مبادا اندیشه سیاسی پیامبر صلّی الله علیه و آله از طریق آنان برای
1.. ر.ک: الصحیح من سیرة النبی الاعظم، ج۱، ص۲۲.