ویژگیهای شغلی، از جمله تنوع مهارتها، هویت شغلی، معناداری شغل و بازخورد را داشته باشد.
فرضیه هفتم تحقیق
بر اساس یافتههای ارائه شده، نتیجهگیری میشود که رضایت شغلی کارکنان برحسب سطح تحصیلات دارای تفاوت معنادار است؛ اما این تفاوت در مورد متغیرهای نوع استخدام، سن، نوع تحصیلات تأیید نمیشود؛ همان طور که به لحاظ علمی نیز انتظار میرود سطح تحصیلات میتواند بر رضایت شغلی مؤثر باشد؛ چون سطح تحصیلات میتواند ادراکات و انتظارات فردی مؤثر باشد و از آنجا که مؤسسه آموزشی و پژوهشی دارالحدیث دارای ماهیت علمی بوده و کارکردهای تخصصی در آن محوریت دارد، لذا پژوهشگران و کارکنانی که دارای تحصیلات بالاترند، احساس رضایت شغلی بالاتری دارند.
فرضیه اصلی تحقیق
به طور کلی، با توجه به نتایج به دست آمده از دیگر فرضیههای تحقیق و همچنین آمارههای مربوط به فرضیه اصلی تحقیق میتوان چنین استنتاج نمود که بین طراحی شغل و رضایت شغلی کارکنان رابطه مثبت و معنادار وجود دارد. لذا هر چه طراحی شغل به طریق علمی انجام گیرد، میتواند رضایت شغلی پژوهشگران و کارکنان نیز بهبود یابد. البته همان طور که همبستگی تعدیل شده نشان داد، طراحی شغل میتواند فقط 75/0 رضایت شغلی را پیش بینی نماید. سایر عوامل سازمانی از جمله سرپرستی، حقوق و دستمزد، عدالت سازمانی، و پیشرفت شغلی و غیره در تبیین بقیه تغییرات شغلی نقش و جایگاه بسزایی دارند. هالین و بلود (1999) نیز اظهار میکنند که ایجاد رضایت شغلی میتواند با تغییر در ویژگیهای وظایف شغلی فرد به وجود آید. اسپکتور نیز بدین نتیجه رسید که همبستگی میان سطح پرداخت و رضایت شغلی در کمال تعجب در سطح پایین قرار دارد؛ اما برابری در پرداخت از اهمیت زیادی برخوردار است. ۱بدین ترتیب، این فرضیه که بین طراحی شغلی و رضایت شغلی کارکنان رابطه معنادار وجود دارد، تأیید میشود.
1.. «بررسی عوامل موثر بر رضایت شغلی کارکنان»، ص۱۱۷-۱۴۰.