میتواند توجیهی داشته باشد؛ در حالی که در ظاهر این دو کار همپایه اعمالی چون حج یا جهاد نیستند.
چنان که پیداست، این گونه داوریها، بر معیارهای عرفی استوارند؛ حال آن که تعیین ثواب در مجموعه معارف دینی صورت گرفته است و به طور طبیعی، اصول داوری دینی بر آن حاکم است.
از این رو، در بررسیهای محتوایی این گونه روایات، عرضه آنها به سازوکار ثوابدهی الهی، ضروری به نظر میرسد؛ بدین معنا که ابتدا باید ساختار پاداشدهی در نظام تصمیمگیری الهی، شناسایی شود و آن گاه، پس از شناخت معیارهای پاداشدهی به اعمال و عوامل موثر در فزونی و کاستی میزان پاداش،۱ به داوری نشست. با آگاهی از این ساختار است که داوری قاعدهمند و قابل دفاع، در خصوص این روایات، ممکن خواهد شد. بدین ترتیب، در پاسخگویی به شبهه یادشده، لازم است ساختار مورد بحث، از متون دینی استخراج و تبیین شود تا بتوان پاسخ مناسب و قانع کنندهای به مخاطبان عرضه کرد. این نوشتار، حاصل تلاشی است در همین زمینه که با جست و جو در متون دینی صورت گرفته است.
پیشینه بحث
در باره ساختار پاداشدهی و عقوبت الهی و معیارهای آن، به نگارشهای مستقلی دست نیافتیم؛ هر چند محدثان، مجموعههای روایی با عنوان «ثواب الاعمال» و «عقاب الاعمال» گردآوری کردهاند، اما به بیان قاعده و ساختار نپرداختهاند و فقط روایات بیان کننده ثواب اعمال یا عقاب اعمال را نقل کردهاند. البته برخی از اندیشمندان و نویسندگان مسلمان، به طور پراکنده و در لا به لای آثار مختلف، اظهار نظرهایی دارند، ولی از آنجا که در این نوشتار، استخراج قاعده یاد شده از طریق بررسی متون دینی پیگیری میشود، از بررسی دیدگاه اندیشمندان و انعکاس آن خودداری شده است. آنچه در ذیل میآید، قواعد و معیارهایی است که از متون دینی قابل استنباط است و ارائه آنها به ترسیم کلی ساختار یاد شده کمک شایانی میکند.
1.. در سیره عقلا، بنا بر درجه مطلوب یا مبغوض بودن امور، میزان پاداش و عقاب تفاوت دارد؛ ضمن آن كه شرایط فعل همچون زمان و مكان انجام آن و میزان اثرش، همچنین شرایط فاعل همچون موقعیت و جایگاه و میزان توانش و نیز امكانات و تواناییهای پاداش دهنده در پاداش و عقاب كننده در عقاب، در آن، تأثیر خواهد گذاشت.