105
آسيب شناختِ حديث

نقل‌هاي کامل‌تر

۱. سألتُ سعدَ بنَ أبي وقاصٍ عن الطِّيَرَةِ، فانْتَهَرَنِي وقال: مَن حَدَّثَكَ؟ فكَرِهتُ أنْ أحَدِّثَه مَن حَدَّثَني. قال: قال: رسول الله: لا عَدْوَى ولا طِيَرَةَ ولا هامَّ، إن تَكُنِ الطيرةُ في شئٍ، فَفِي الفَرَسِ والمرأةِ والدارِ.۱
از سعد بن ابي وقاص در باره [حديث] «فال بد» پرسيدم. با تندي گفت: «چه کسي آن را برايت نقل کرده است؟». من نخواستم نامش را بگويم. پس گفت: «رسول خدا فرمود: واگيري بيماري، فال بد و شَبَح، واقعيت ندارند. اگر فال بد، حقيقت مي‌داشت، در اسب و زن و خانه مي‌بود».

۲. عن أبي حسان أنَّ رجلاً قال لِعائشةَ: إنَّ أبا هريرةَ يُحَدِّثُ أنَّ رسول الله قال: «إنَّ الطيرةَ في المَرأةِ والدارِ والدابّةِ»، فَغَضِبَت غَضَبَاً شَديداً فَطارَتْ شقةٌ مِنها في السماء وشقةٌ في الأرض فَقالَتْ: إنَّما كانَ أهلُ الجاهليةِ يَتَطَيَّرُون.۲
ابو حسان گويد: کسي به عايشه گفت که ابو هريره از رسول خدا نقل مي‌کند که پيامبر فرمود: «فال بد، در زن و خانه و مرکب وجود دارد». عايشه به شدّت خشمگين شد، چندان‌که گويي از سرِ خشم، بندْ بندش مي‌خواست از هم جدا شود. پس گفت: «اهل جاهليت، فال بد مي‌زدند».

۳. أبي حسان الأعرج أنَّ رَجُلَينِ دَخلا على عائشةَ فَقالا: إنَّ أبا هريرةَ يُحَدِّثُ: أنَّ نبيَّ اللهِ كان يَقول: «إنَّما الطيرةُ في المرأةِ والدابةِ والدارِ»ِ. قال: فَطارَت شقةٌ مِنها في السماء وشقةٌ في الأرضِ، فَقالَت: والذي أنزَلَ القرآنَ على أبي القاسمِ، ما هكذا كان يَقول، ولكن نبيُّ اللهِ كان يَقولُ: «كانَ أهلُ الجاهليةِ يَقولون: الطِّيَرَةُ في المرأة والدار والدابة».۳
حديث اخير به روشني نشان مي‌دهد که پيامبر اکرم اين سخن نادرست را از زبان اعراب جاهلي نقل کرده است نه آن که حديث ايشان و يا حتي مقبول حضرت باشد. ديگر گفته‌هاي پيامبر و نيز سيره عملي و بزرگوارانه ايشان در کنار آيات نازل شده قرآن، همگي نشان از بزرگداشت مقام زن دارد و مي‌تواند چنين انتسابي را به سادگي از ساحت پيامبر دور کند.
نمونه ديگر، حديث امام علي عليه السلام در باره رؤيت خدا است. گروههايي راحت طلب، متنِ «ما كنتُ أعبُدُ رَبَّاً لَمْ أرَه؛ هرگز پروردگاري را که نديده‌ام، نپرستيده‌ام»، را از امام علي عليه السلام به همين کوتاهي، نقل کرده و آن را مستمسکي براي پرهيز از عبادت ساخته‌‌اند. برخي دينداران هر چند اين مستمسک را درست ندانسته‌؛ اما به دليل ناآگاهي از متن کامل حديث، آن را انکار کرده‌اند. متن اصلي، چنين است:
عدّة من أصحابنا، عن أحمد بن محمد بن خالد، عن أحمد بن محمد بن أبي نصر، عن أبي الحسنِ الموصلي، عن أبي عبد الله عليه السلام قال: جاءَ حِبْرٌ إلى أميرِ المؤمنين عليه السلام فقال: يا أميرَ المؤمنين! هل رأيتَ رَبَّكَ حينَ عَبَدْتَه؟ قال: فَقال عليه السلام: «وَيلَكَ! ما كنتُ أعبُدُ رَباً لَم أرَه». قال: وكيفَ رأيتَه؟ قال: «وَيلك! لا تُدركُه العُيونُ في مُشاهَدَة الأبصارِ ولكنْ رأتْه القلوبُ بِحقائقِ الإيمانِ».۴

1.مسند احمد، ابن حنبل، ج‌ ۱، ص ۱۸۰.

2.همان، ج‌ ۶، ص ۱۵۰.

3.همان، ص ۲۴۶.

4.الکافي، ج‌ ۱، ص ۹۷، ح ۶.


آسيب شناختِ حديث
104

انکار حديث

گاه، تقطيع چنان نادرست و يا تحريف‌گونه است که متن و معناي پديدآمده، پذيرفتني نيست و پژوهشگر را به نفي و انکار آن مي‌کشاند. اين آسيب، کمتر اتفاق افتاده و هرگاه پيش آمده، حديث‌پژوهان به دليل احتياط در انکار حديث، با جست و جوي فراوان، متن اصلي را يافته، متن کامل حديث را بازسازي کرده‌اند و بدين سان، آن را پذيرفته و مبناي عمل خويش قرار داده‌اند. آنچه در گزارش‌ شيخ طوسي گذشت، چنين است. اگر همه گزارش‌هاي مربوط را بياوريم، به آساني و با نشان دادن تقطيع‌هاي صورت‌ گرفته، متن اصلي گفته منسوب به پيامبر بازسازي مي‌شود.

نمونه

در روايت آمده است: «قال: الشؤم في المَرأة والدارِ والدّابةِ؛۱شومي، در زن و خانه و مرکب، تحقّق مي‌يابد».

1.عوالي اللئالي، ج‌ ۱، ص ۳۲.

  • نام منبع :
    آسيب شناختِ حديث
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    زائر
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1389
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 284202
صفحه از 320
پرینت  ارسال به