راه رويارويي
راه حلّ اصلي براي در امان ماندن از آسيبهاي جعل، شناسايي و حذف احاديث ساختگي است تا در ميدان عمل و اعتبار، از آنها استفاده نشود. خوشبختانه، رويارويي امامان و راويان با جعل، در همه عرصهها و با همه شيوههاي آن، بسياري از احاديث ساختگي را به ما شناسانده است. اساساً پس از بازخواني ميراث حديثي کوفه بر امام رضا عليه السلام به وسيله يونس بن عبد الرحمان و نيز نقّاديهاي ديگران، تعداد فراواني از روايات جعلي، از دستنوشتههاي حديثي و به تبع آن، از گردونه نقل و قرائت حديث، بيرون رانده شدند. همچنين برقراري نظام استوار استاد و شاگردي و سنّت کارآمد «عرضه حديث»، احاديث ساختگي
را معيّن کرد و آنها را از ساحت حديث شيعه، دور ساخت و با تلاش امامان و اصحاب بزرگ آنان، تنها رگههايي بسيار کمرنگ از آن، باقي مانْد. افزون بر اين، مؤلّفان کتب رجال شيعه و اهل سنّت، به ويژه کساني که به فهرستنويسى و کتابشناسى توجّه داشته اند، به آميخته شدن حديث درست و غلط، و صحيح و مجعول در متن کتابهاى حديثى، هشدار داده اند. اصطلاحهايى مانند: «فيهِ تَخْليطٌ عَظيمٌ»، ۱ «فاسِدٌ مُخْتَلِطٌ»، ۲ «تَخْليطٌ»، ۳ «فِيهِ تَخْليطٌ» ۴ و «تَخْليطٌ کُلُّه» ۵ درباره کتابها و يا «خَلَط» ۶ در باره راويان، به همين مطلب اشاره دارد، اگر چه اصطلاح آخر، يعني خلط، ممکن است که نشاندهنده راه يافتن خلط راوى به کتابهايش نباشد و در مرحله عقيده و يا عمل شخصى، باقى مانده باشد.
گفتني است رجالشناسان و فهرستنگاران، در جايى که همه و يا بيشتر کتابي ساختگي بوده است، حسّاسيت بيشترى نشان داده و کوشيدهاند تا آن را دقيقتر معرّفى کنند. براي نمونه، نجاشى در باره عبيد بن کثير کوفى مى گويد:
طَعَنَ أصْحَابُنا عَلَيهِ وَذَکَرُوا أنَّهُ يضَعُ الحَديثَ، لَهُ کِتابٌ يعْرَفُ بِکِتابِ التَّخْريجِ في بَني الشَّيصَبَانِ، وَأکْثَرُهُ مَوضُوعٌ مُزَخْرَفٌ وَالصَّحيحُ مِنهُ قَليلٌ، رَواهُ أبو عَبدِ اللّهِ بْنُ عَياشٍ عَنْ أبي الحُسَينِ عَبْدِ الصَّمَدِ بنِ عَليِّ بنِ مکرمِ الطّستيِّ، قَالَ: قَرَأتُهُ عَلَى عُبَيدٍ. ۷
شيعيان، بر او طعنه زدهاند و گفتهاند که او حديث ميساخته است. او کتابي به نام التخريج في بني الشيصبان دارد که بيشتر آن، مجعول و مُزَخرف است و اندکي از آن، صحيح است. ابو عبد الله بن عياش، آن را از ابو الحسين عبد الصمد بن مکرم طستي روايت کرده و گفته است: آن را بر عُبَيد، قرائت کردم.
امّا اين، به معناي حذف کلّي همه احاديث جعلي نيست. حُسن ظنّ عالمان اهل سنّت به محدثان اوّليه، آنان را از نقّادي ژرف احاديث، باز داشته است. براي نمونه، آنان، احاديث فضائل حاکمان صدر اسلام و لزوم پيروي از آنان، روايات رؤيت خدا و تشبيه و تجسّم او به مخلوقات و مسائلي همچون جبر و اختيار را بدون بررسي دقيق، پذيرفته اند. در ميان شيعه نيز هنوز احاديث کساني مانند عبيد بن کثير وضّاع، در کتابهاي کمتر در دسترسي مانند تفسير فرات الکوفي به چشم ميخورد. هرچند کتابهايي که سراسر جعلي باشند و يا بيشتر احاديث آنها مجعول باشد، کمتر باقي ماندهاند و دستيابى به مطالب آنها ميسر نيست و دادن حکم نهايي بر پايه داوريهاي صورتگرفته در باره آنها، دشوار است.
از اين رو، ما نميتوانيم تنها به تلاشهاي پيشينيان، بسنده کنيم و خود، بايد معيار تشخيص احاديث درست از نادرست را در دست داشته، با شيوه نقد حديث و معيارهاي آن، آشنا باشيم. شيوهها و ملاکهايي مانند عرضه بر قرآن، سنّت، عقل، تجربه، علم، تاريخ قطعي و ديگر معيارهايي که در علم نقد حديث، آمده و اين جا، مجال ذکرشان نيست. علاقهمندان را به کتابهايي که در باره وضع و نقد حديث نوشته شده، ارجاع ميدهيم.
1.رجال النجاشى، شماره ۶۹۲: على بن عبد الله.
2.همان، شماره ۶۲۱: عبد الرحمان بن کثير.
3.همان، شماره ۱۵۹: حسين بن حمدان خصيبى، و شماره ۵۵۶: عبد الله بن عبد الرحمان، و شماره ۱۲۱۰: يونس بن ظبيان.
4.همان، شماره ۴۳۴: ربيع بن زکريا، و شماره ۵۷۸: عبد الله بن ايوب، و شماره ۵۶۶: محمّد بن عبد الله بن مهران.
5.همان، شماره ۶۶۰: على بن حسان بن کثير، و شماره ۶۹۱: على بن احمد الکوفى.
6.همان، شماره ۵۵۱: طاهر بن حاتم قزوينى، و شماره ۵۹۳: عبد الله بن قاسم حارثى، و شماره ۱۰۵۹: محمّد بن عبد الله.
7.همان، شماره ۶۲۰. در معالم العلماء، ابن شهر آشوب (ص ۱۱۸، شماره ۵۵۹) نام کتاب، التخريج في بني الشيصبان و ولده و در أمل الآمل، شيخ حر عاملي (ج ۲، ص ۱۶۶، شماره ۴۹۲) نيز به نقل از آن، همين گونه آمده است.