چکيده
حديث موضوع، متني صادرشده از معصوم نيست؛ بلکه ساخته واضعان و کذّابان است.
واضعان حديث، براي نفوذ به درون احاديث، از شيوههاي گوناگوني مانند وضع جزئي و کلّي، کتابسازي و نيز دَسّ در مجموعههاي حديثي، سود جستند.
گاهي جاعل حديث، با تغيير جزئي در بخش حسّاسي از حديث، معناي آن را به سود خود مصادره ميکند.
جعل چند حديث در کنار هم، که به خاطر مضمون واحد و يا گرد آمدن در يک مجموعه خاص، اعتباري را حاصل ميآورند، از ديگر شيوههاي وضع به شمار ميآيد.
در دَس، شخص واضع، نسخهاي از يک کتاب حديث را به چنگ ميآورد و احاديث مورد نظر و ساختگي خود را در کنار احاديث مقبول آن کتاب مينشانَد و سپس، آن را عرضه ميکند.
استفاده سودجويانه از حديث براي رسيدن به منافع سياسي و قدرتطلبانه و نشر فرهنگ تحريفشده يهود و نصارا، از زيانهاي بيروني وضع حديث به شمار ميآيند.
ايجاد زمينه براي بياعتمادي به حديث و حمله به روايات به بهانه وجود حديث موضوع، زيان دروني پديده وضع حديث است.
راه حلّ بيرون رفتن از اين دو آسيب، نقد معتدلانه در ميانه ردّ گستاخانه و پذيرش ساده لوحانه است. نقدي که بر اساس معيارهاي استوار و کارا، مانند قرآن، عقل و سنّت قطعي، صورت پذيرد.