چکيده
تتبّع ناقص، زمينه فهم احاديث نايافته را از ما مىگيرد و توان دخالت دادن آنها را در آنچه يافتهايم، از ميان مىبَرَد، در حالى كه محتمل است قيد مهمي براى يافتهها باشند.
توجّه به گزارشهايى که سيره رفتاري پيشوايان معصوم را حكايت ميکند، مکمّل تتبّع در سخنان و رفتار امامان است، امّا گاه از آن، غفلت ميشود.
توجّه به تنها يک دسته از احاديث متعارض، و يا بسنده کردن به احاديث فرقهاي خاص، بدون همراه کردن احاديث ديگران، و نيز کنار نهادن احاديث ضعيف السند، برخاسته از ضعف روش پژوهش حديثي است.
در سيره قدما، سنجش متون و کنار هم نهادن مضمونها براي رسيدن به يک نتيجه منطقي و معتبر، بر بحث سندي و حذف يک دسته احاديث، تقدّم رُتَبي داشته است. پس از قرن هفتم و تقسيم چهارگانه حديث بر اساس سند، برخي پژوهشگران احاديث ضعيف السند را يکسر کنار مينهند، حتّي اگر محتوايي معتبر و مقبول همگان داشته باشد.
تعداد معتنابهي از احاديث ضعيف السند، به وسيله قرينه هاى متعدّد، مانند قرآن، عقل و اجماع، اعتبار مى يابند و مطابق با تقسيمبندي کهن حديث، معتبر، مقبول و حتّي گاه صحيح، قلمداد ميشوند و ميتوانند مبناي حکم شرعي قرار گيرند.
توجّه به احاديث و گفته هاى پيشوايان اهل سنّت و حتّى فتاواى فقيهان آنان، افزون بر اين که در برخي جاها متون قابل اتّکايي در اختيار ما مينهد، در فهم بهتر روايات و فقه شيعه نيز مؤثّر است.