19
آسيب شناختِ حديث

آسيب شناختِ حديث
18

مفهوم و اهميت آسيب‌شناسي

آسيب به معناي گزند و صدمه، در بسياري از موارد، دامنگير چيزهاي با ارزش مي‌شود و بهره‌مندي از آن را دشوار يا ناشدني مي‌کند و از اين رو، نياز به شناسايي، پيشگيري و درمان آسيب‌ها داريم. حديث نيز گوهري ارزشمند است و دومين منبع اصلي آموزه‌هاي دين است. اين ثقل کبير در کنار ثقل اکبر ـ قرآن ـ وزنه‌اي سنگين براي نگاهداري و ماندگاري حيات حقيقي مسلمانان به شمار مي‌آيد.
جايگاه حديث و برکات آشکار آن در همه عرصه‌هاي زندگي دنيوي و اخروي، همه پيروان معصومان را به مطالعه، بهره‌برداري و ـ پيش‌تر از همه اينها ـ به حفظ و نگاهداري آن فرا ‌خوانده و مي‌خواند؛ اما اين يادگار ماندگار، مانند هر گوهر گران‌بهاي ديگري، از گزند غفلت و تساهل يا طمع‌ و دنيا‌پرستي، در امان نمانده است. کوتاهي‌هاي باورمندان از يک سو، و غرض‌ورزي‌هاي منکران از سوي ديگر، به اين مرواريدِ پرورده جان معصومان، آسيب زده است. حديث، همراه و همنواي ثقل اکبر است و ما را با آن مرتبط مي‌کند، اما يکي از تفاوت‌هاي اصليش با قرآن، آسيب‌پذيري حديث در زمينه‌هاي متعدّد و مصونيت قرآن از آسيب‌هاي‌ مهمّي مانند تحريف است.
اگر حديث، در زندگي اثرگذار و بااهميت نبود؛ اگر حديث، مفسّر و مبين ثقل اکبر ـ که اساس زندگي بشر است ـ نبود؛ و اگر حديث، مادر علوم اسلامي نبود،‌ هيچ گاه، شناخت آسيب‌هاي دامنگير آن نيز ضروري نبود. براي بهره‌مندي از اين دستاورد پربها است که ناگزيريم غبار تصحيف، بدفهمي و تعامل نادرست با حديث را ذرّه ذرّه بزداييم تا به گوهر شفاف آن دست يابيم.
گفتني است آسيب‌هاي حديث، از سرچشمه آن نيست؛ بلکه برخاسته از راه و طريقي است که به آن داريم. حديث، به هنگام صدور از وجود شريف معصوم خورشيدي تابان و درخشان است؛ اما ابر و غبار راه، پرتو آن را به سايه مي‌برد به ويژه براي ما در قرن پانزدهم هجري، که از صدور بيشتر حديث‌ها، بيش از دوازده قرن فاصله‌ داريم و در روزگاري هستيم که نه تنها پيشوايان حقيقي خود را نمي‌بينيم، که حتي نمي‌توانيم سخنان آنان را با يکي دو واسطه بشنويم. ما در روزگار غيبت و محروميت از تابش مستقيم نور ولايت هستيم و تنها از رهگذر صفي طولاني از راويان و نويسندگان متعدّد، به گفتار و رفتار پيشوايان دين پي مي‌بريم. اين راه طولاني، هرچند به قله‌اي والا و چشمه‌اي زلال مي‌رسد؛ ولي تهي از پيچ و خم و دره و غبار و مه نيست.
به سخن ديگر، رسيدن حديث به ما، بر گونه‌اي کوشش بشري استوار است و از اين ناحيه، دستخوش خطاها و کاستيهاي معمول انسان مي‌شود. راوي، گاه، در شنيدن اشتباه مي‌‌کند و گاه، به هنگام نقل کردن. نويسنده، گاه، درست نمي‌بيند و گاه، راست نمي‌نويسد. کتاب نيز گاه، ناقص و پاره و تيره مي‌شود و طريق نقل حديث آسيب مي‌بيند. همچنين، گاهي امامان براي حفظ جان و دين خود و شيعيان، با توريه و تقيه سخن گفته‌اند و حتي با احاديث مختلف، رفتارهاي پيروان خود را به شکل‌هاي متعددّي در آورده‌اند تا مبادا همه، يک گونه عمل کنند و در چنگال دشمنان گرفتار شوند.
افزون بر اين، ما به عنوان بهره‌گيران از حديث، ‌در تعامل با حديث و شيوه فهم آن، کاستيها و خطاهايي داريم که هر يک به فهم مقصود نهايي آن آسيب مي‌زند و ما را در مقام کاربرد و عمل به آن، دچار زيان مي‌گرداند. اين کاستيها گاه، از نقص روش و کاستي شيوه پژوهش پديد مي‌آيد و گاه، برخاسته از نگرش ويژه پژوهشگر است که او را به آسيبي هميشگي در رويارويي با متون حديث، دچار مي‌کند و در يکي از بدترين صورت‌هاي آن، به شکل ايجاد فرقه‌هايي نامقبول، جلوه مي‌نمايد: همچون اخباريان، جمودگرايان و سلفيان و ديگر کژروي‌هاي اجتماعي و فکري. ما اين آسيب‌ها را يک به يک، بر خواهيم شمرد؛ اما شايد سؤال شود که با اين همه آسيب، از حديث چه مي‌ماند؟ اگر حديث با آسيب‌هاي متعدّد و متنوّع رو به رو است و چه بسا در گذر خود از مراحل متوالي صدور و نقل، دستخوش اين آسيب‌ها مي‌گردد، ما چگونه بر حديث اعتماد کنيم؟! اگر ما در سير فهم حديث، با مشکلاتي نه چندان اندک، دست به گريبان هستيم و کاستيهاي روشي و شخصيتي ما مي‌تواند در درک مراد و مقصود حديث، اختلال ايجاد کند، چگونه از آن استفاده کنيم و آن را براي پايه‌ريزي زندگي خود، به کار ببريم؟
پاسخ دادن به اين پرسشِ نه چندان ساده، در گروي توجه به اين نکته است که آسيب‌هاي متعدّدي که بر خواهيم شمرد، در هر حديثي يافت نمي‌شود؛ بلکه مجموع آنها در يک پهنه گسترده و بر مجموعه احاديث و در يک بازه زماني طولاني، عارض شده‌اند. اين، بدان معنا است که بسياري از احاديث، دستخوش اين آسيب‌ها نشده‌اند و درست و سلامت مانده‌اند. مؤيد اين مطلب، ناکامي اين ‌جانب و همکاران بزرگوارم در جست و جوي نمونه‌هايي متعدّد و فراوان براي بسياري از اين آسيب‌ها است. بنده و دانشجويان عزيزي که به قصد تمرين‌ها و پژوهش‌هاي درسي، در پي يافتن نمونه‌هاي بهتر و بيشتري بوده‌اند، اره از قلّت دستاورد‌هاي خود در برابر زمان مصرف‌شده، شکايت داشته‌اند. به سخن ديگر، به جز چند آسيب مشخّص ـ مانند: تصحيف و تتبّع ناقص ـ ، بقيه آسيب‌ها به صورت موردي اتفاق افتاده‌اند و موارد وقوعشان اندک است.
در مقام تشبيه، آسيب‌ها مانند بيماري‌هايي هستند که دامنگير اجتماع مي‌شوند و تعداد آنها کم نيست؛ اما هر فرد ممکن است در طول زندگي خود، به بسياري از آنها مبتلا نشود و تنها يکي دو بيماري عمومي و قابل درمان، مانند سرماخوردگي، دامنگير همه افراد بشود.
افزون بر اين، آسيب‌زدگي در بسياري از موارد، نشان‌دهنده ارزش ذاتي شيء است؛ زيرا تا چيزي ارزشمند نباشد، دستخوش طمع طمّاعان قرار نمي‌گيرد و از اين رو پي بردن به آسيب‌ها تنها بايد هشياري ما را افزايش دهد، نه آن که ما را از تلاش براي دست‌يابي به اصل آن نا اميد گرداند. اگر آسيبي، راه درمان داشته باشد، بايد آن را شناخت و به کار بست و اگر راه درمان نداشته باشد، بايد شيء آفت‌زده را از ديگر اشياي سالم، جدا کرد و کنار نهاد، و هيچ يک از اين دو، ‌به معناي چشم پوشيدن از همه پرتوهاي خورشيد نيست. ما هنوز هم مي‌توانيم بر درستي و قابل استفاده بودن بسياري از احاديث، پا بفشريم و تنها با اندک فعاليت‌هاي آسيب‌شناسانه، به آنها اعتماد کنيم. افزون بر اين، برخي از آنچه ما بايد به انجام برسانيم، گذشتگان رنج آن را بر خود ار کرده‌اند و در شرح‌ها و نوشته‌هاي خود، آنها را پس از شناسايي، حل کرده‌اند.

  • نام منبع :
    آسيب شناختِ حديث
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    زائر
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1389
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 297104
صفحه از 320
پرینت  ارسال به