قال
نمونه ديگر را از افعال برگزيدهايم تا نشان دهيم که همساني يک صيغه از دو مادّه، مختصّ اسم نيست. فعل پر کاربرد «قال»، افزون بر معناي «گفتن»، معناي ديگري نيز دارد که کمکاربرد است. در گزارش مربوط به حرکت امام حسين عليه السلام به سوي کربلا، هر دو معنا آمده است:
فسارَ الحسينُ عليه السلام وأصحابُه فَلمّا نَزَلُوا ثَعلبيَّةَ، وَرَدَ عليه رجلٌ يُقال له: بشرُ بنُ غالبٍ، فقال: يا ابنَ رسولِ اللهِ! أخْبِرني عن قولِ اللهِ عزَّ وجَلَّ:يومَ نَدعُوا كلَّ أناسٍ بِإمامِهِم. قال: «إمامٌ دَعا إلى هُدىً فَأجابُوه إليه، وإمامٌ دَعا إلى ضَلالَةٍ فَأجابُوه إليها، هؤلاء في الجنةِ وهؤلاءِ في النارِ، وهو قولُه عزَّ وجلَّ:فريقٌ في الجنة وَفريقٌ في السعيرِ». ثم سار حتى نَزَلَ العُذيبَ فَقالَ فيها قائلةَ الظهيرةِ.۱
امام حسين عليه السلام و اصحابش حرکت کردند، پس چون در ثعلبيه فرود آمدند، فردي به نام بشر بن غالب، نزد امام آمد و عرض کرد: «اي فرزند رسولخدا! معناي آيهيومَ نَدعُوا كلَّ أناسٍ بِإمامِهِمرا برايم بگو». امام فرمود: «پيشوايي، به سوي هدايت فرا ميخواند و شماري دعوت وي به هدايت را اجابت ميکنند؛ و پيشوايي [ديگر]، به گمراهي ميخواند و شماري دعوت وي را اجابت ميکنند. گروه اوّل، در بهشت و گروه دوّم، در آتشاند و آن، [مفاد] آيهفريقٌ في الجنة وَفريقٌ في السعيرِاست». سپس امام به راه افتاد تا در عُذيب فرود آمد و در آنجا، به خوابِ نيمروز رفت.
در ابتدا و ميانه گزارش، «قال» از «قَول (أجوف واوي)» به کار رفته است، به معناي «گفت»؛ ولي «فقال... قائله» در انتهاي گزارش، از «قيل (أجوف يائي)» به معناي «خوابيدن در ميانه روز» است. جالب توجه است که در اين جا نيز «قائله» وضعيتي مانند «حائك» دارد. در قرآن نيز اين صيغه، به همين معناي دوّم، به کار رفته است: وَكَم مِّنْ قَرْيَةٍ أهْلَكْنَاهَا فَجَاءَهَا بَأْسُنَا بَيَاتاً أوْ هُمْ قَائِلُونَ. ۲