درس دوازدهم : فارسيزدگي، خلط لغت و اصطلاح
اهداف درس:
آگاهي از تأثير فارسي زدگي بر فهم حديث؛
آگاهي از خلط معناي لغوي و اصطلاحي.
20. فارسيزدگي
اين آسيب، ويژه فارسيزبانان است و با بحث «دخالت پيشدانستهها در فهم حديث»، پيوند دارد. اين آسيب در همان مرحله نخست فهم، رخ ميدهد؛ يعني در فهم متن. حديثپژوهان فارسيزبان، از آن رو دچار اين اشكال ميشوند كه زبان فارسى، پس از مسلمان شدن ايرانيان، از زبان عربى تغذيه کرده و بسيارى از واژه هاى زبان عربى را به استخدام گرفته است. در روزگار کنوني، شايد بتوان نيمي از کلمات پرکاربرد زبان فارسي را واژههاي وامگرفته از زبان عربي دانست و از اين رو، انشاي يک متن چند سطري با واژگان فارسي و بدون استفاده از کلمات عربي، افزون بر مهارت و آشنايي بسيار با ادبيات فارسي، نياز به صرف وقت و تمرکز نيز دارد ۱ و اگر هم نوشته شود، تصنّع آن هويدا است. همچنين، در پي آشنايي ايرانيان و ديگر ملل فارس زبان، با معارف عميق و ژرف اخلاقي و توحيدىِ برگرفته از قرآن و حديث، واژه هاي قرآني يا حديثي بيشماري به زبان فارسى راه يافتند و حتي بسياري از آنها پُركاربردتر و روشن تر از معادل هاى فارسى خود گشتند. واژه هايى مانند: شُكر، محبّت، حيا، عقل، علم ـ در برابر: سپاس، مهر يا دوستي، شرم، خِرد و دانش ـ ، از اين قبيل اند.
مهمتر اينکه برخي از اين واژهها به اقتضاي طبيعت پويا و دگرگون شونده زبان، معاني ديگري نيز به خود گرفتند و چه بسا معناي عربي خود را در زبان فارسي از دست دادهاند. چنين تحوّل گريزناپذيري، پيامدهاي فرهنگي و زبانشناختي بسياري دارد و گذشته از جنبههاي پسنديدهاش، گاهي زمينهساز لغزش پژوهشگران ميشود و بهويژه به درک درست معناي حديث، آسيب ميزند.
فرآيند اين آسيب در کار با حديث، به اين گونه است که شباهت شكلى و شنيدارى برخى از واژه هاى عربى با واژه هاى فارسى، موجب ميشود که خواننده يا شنونده بپندارد كه مفهوم واژه عربىِ به کار رفته را ميداند و ديگر نيازي به مراجعه به کتابهاي لغت نميبيند، و در مرحله دوم، همان مفهوم فارسي واژه را در حديث مينشاند و آن را معنا ميکند.