فصل دوم: آسيبهاي پژوهشگر
درس پانزدهم : دخالت خواستهها و دانستهها
اهداف درس:
آگاهي از تأثير خواستهها بر فهم و نتيجهگيري از حديث؛
شناخت تأثير پيشدانستهها بر تعامل با حديث؛
آشنايي با چگونگي و فرآيند مقابله.
27. اثرپذيري از خواستهها
مفهوم و زمينه
علم و معرفت انسان، از عقل و روح او سرچشمه ميگيرد؛ اما از آن، اثر نيز ميپذيرد. هرچند اين نکته مقبول همگان نيست؛ اما از ديدگاه قرآن و حديث و نيز بر پايه برخي پژوهشهاي نو در باره ارتباط اخلاق و شناخت، پذيرفته و بديهي است. قرآن در نکوهش بتپرستان مکّه که بي هيچ دليلي، بتهايي خودساخته را خداي خود ميناميدند و عليرغم نزول هدايت آسماني، در پي گمان و هوس خود رفته بودند، ميفرمايد: إِنْ يَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَمَا تَهْوَى الْأَنْفُسُ؛ آنان جز گمان و خواستههاي نفساني خود را پيروي نميکنند. ۱
امام علي عليه السلام نيز و خردمندانه ترين انديشه و رأي را، دورترينِ آنها از هوا و هوس خوانده است. ۲
ما انسانها، تهي از گرايشهاي دروني نيستيم و نميتوانيم نفس امّاره خود را از بدي و زشتي پاک و مبرّا بدانيم؛ اما انسان پيجوي حقيقت، تفاوت چشمگيري با کسي دارد که دنبالهرو هوس خويش است. چنين کسي، در هنگام پژوهش نيز به دنبال حقيقت نيست؛ بلکه در پىِ عرضه رأي خود در نقاب دين و حديث است. او پيش تر، رأيى را برگزيده و حجّت خويش ساخته و اكنون، به دنبال مستمسكى است تا آن را موجّه و مستند جلوه دهد و به دين منسوب کند. چنين پژوهشگراني، با استفاده از حديث، رأى ناصواب خود را مبرهن جلوه مى دهند و مقصود حقيقى خويش را در قالب سخن معصومان، بيان مى كنند. اين رويکرد نادرست به حديث، به فهم حديث آسيب ميزند.
جلوه گرى در بازار دانش و موجّه و مستند به دين نشان دادن نظرهاي ادعايي و ثابت نشده به وسيله احاديث غير ناظر به آنها، يكى ديگر از موانع فهم درست و عميق حديث است. پژوهشگراني که دچار اين آسيباند، در هنگام دستيابى به حديثى كه مى تواند مؤيّد رأى آنان باشد، خِرد و انصاف را به كنارى مى نهند و آن را به گونهاي تفسير ميکنند که براي اثبات نظر خودشان به کار آيد. اين، همان تفسير به رأى است كه در باره قرآن، به شدّت از آن نهى شده است. معيار و ملاک اين نهى، در حديث نيز جارى است؛ چراکه حديث، بيانگر و مفسّر وحى است و همانند قرآن، از يک مبدأ قدسى نشئت گرفته و هاله قداست، بر گرداگرد آن نيز تنيده است. به تعبير امام على عليه السلام، اينان، فهم و رأى خود را تابع حديث نكرده اند؛ بلكه حديث را تابعِ رأى و هواى خود ساخته اند. ۳ امام صادق عليه السلام نيز در مقام شِكوه از اين دسته، مى فرمايد:
إنِّي لَأحدِّثُ أحَدَهُم بالحديثِ، فَلا يَخرُجُ مِن عِندي حتَّي يتأوَّلَهُ عَلى غيرِ تأويلِه، وَذلك أنّهُ لا يَطلُبُونَ بحَديثِنا وَ بِحُبِّنا ما عِندَ الله و انَّما يَطلُبُونَ بِهِ الدُّنيا، و كُلٌّ يُحِبُّ أن يُدعي رَأساً.۴
من براي يکي از آنها حديث ميگويم؛ اما هنور از پيش من نرفته، سخن مرا بر غير مقصود آن، تأويل ميکند. از آن روکه با حديث و محبت ما، آنچه را نزد خداست نميطلبند، بلکه مقصودشان از آن، دنيا است و هر کس ميخواهد رئيس باشد.
1.نجم/ ۲۳.
2.«أقربُ الآراءِ مِن النُّهَي، أبعدُها مِن الهَوَي»؛ غرر الحکم، ح ۳۰۲۲.
3.امام على عليه السلام، اين تعبير را براى مردم آخر الزمان به كار مى برد كه «عَطَفُوا الهُدى على الهَوى؛ هدايت الهي را به متابعت هواهاي نفساني در آوردند». و نيز «عَطَفُوا القرآنَ على الرأى؛ قرآن را تابع آرا و انديشههاي خود ساختند». نهج البلاغه، خطبه ۱۳۸.
4.اختيار معرفة الرجال (رجال الكشّي)، ج ۱، ص ۳۴۷، شماره ۲۱۶.