249
آسيب شناختِ حديث

28. دخالت دانسته‌هاي پيشين

مفهوم و زمينه

يکي از مباحث مطرح در فهم متون، به‌ ويژه متون مقدّس، امکان تأثير پيشْ‌فرض‌ها و دانسته‌هاي پيشين، و گستره ژرف آن در جريان فعّاليت ذهني پژوهشگر است. مفسّر و محقّق مانند ديگر انسانها، مدّت زماني را در فرهنگي خاص و محيطي متعلّق به خود زيسته و متأثّر از آنها است. عقايد پدر و مادر و ديگر اطرافيان، باورها و نگرش‌هاي استادان و هويت تاريخي و بومي هر فرد، دانسته‌هايي هستند که آگاهانه و يا ناخودآگاه، در تعامل فرد با متون ديني و از جمله حديث، اثر مي‌گذارند و اگر به اين اثرات توجه نکنيم و يا براي رهايي از آنها نکوشيم، ممکن است در دام تقليد و هراس هميشگي از اجتهاد و فهم مستقل، گرفتار آييم.
اين سخن، به گونه هميشگي و حتمي چنين نتيجه نمي‌دهد که امکان رهيدن از انگاره‌هاي پيشين وجود ندارد و ما هيچ فهم خالص و بي‌شائبه‌اي از حديث و ديگر متون ديني، نداريم و نخواهيم داشت؛ زيرا ما در عرصه‌هاي گوناگون فهم حديث ـ مانند احاديث اعتقادي و نيز احاديث اخلاقي و حتي فقهي ـ ، شاهد بوده‌ايم که محدّثان فهيم و بصير، خود را از عقيده چيره بر حوزه علمي معاصر خود، رهانيده‌اند و يا به مخالفت با رأي و نظري بر خاسته‌اند که قرن‌ها سابقه داشته و حتي خود نيز به آن، اعتقاد داشته‌اند. براي اثبات امکان رهيدن از دانسته‌هاي پيشين، مشهور و غالب، مي‌توان از چند نمونه برجسته ياد کرد: تغيير آراي شيخ طوسي در طول زندگي علمي‌اش؛ مخالفت‌هاي ابن ادريس با آرايي که نزديک به سه نسل بر حوزه فقه شيعه سايه انداخته بود؛ تشکيک‌هاي فقهي محقّق حلّي و نيز علامه حلّي؛ تغيير نگرش‌هاي حکيمان متألّهي مانند شيخ اشراق و ملا صدرا؛ و معارضه گسترده شيخ مفيد در عرصه کلام و فقه، با عقايد معتزله، اشاعره، اهل حديث و حتي برخي از هم‌کيشان قمي خود.
ما در اين جا، در مقام داوري نيستيم تا درستي و نادرستي اين انديشه‌ها را بر رسيم. چه بسا همان انديشه کهنِ مشهور، درست بوده و مخالفت با آن نادرست باشد؛ ما تنها مي‌گوييم که تأثير پيش‌دانسته‌ها، يک جريان لزومي و کلّي و گريزناپذير نيست و کسي استقراي تامّي در اين زمينه نکرده است و اساساً کاويدن همه پيش‌دانسته‌ها و بررسي تأثير آنها در آراي انديشمندان، ممکن نيست؛ هرچند نمونه‌هاي بي‌شماري از هر دو سوي اين فرآيند، در دست است. توجه به هر دو سوي اين جريان، به ما کمک مي‌کند تا به افراط و تفريط کشانده نشويم و از مقابله با اين تأثير، دست نکشيم و بر طبل نوميدي نکوبيم و رهايي از آن را ناممکن نشمريم؛ بلکه با پذيرش احتمال تأثير پيش‌دانسته‌ها و بهبود پژوهش در پرتو توان انسان، در پي راه حل‌هايي هرچند جزئي، براي رويارويي با آن باشيم و تا سر حدّ امکان، بکوشيم به فهمي پيراسته از پيش‌فرض‌ها برسيم و يا دست کم، از اندازه دخالت آنها در نتيجه‌گيري خود، آگاه باشيم. توشى هيکو ايزوتسو، قرآن‌پژوه و اسلام‌شناس ژاپنى، مطلبى در باره فهم قرآن دارد كه در باره حديث نيز صادق است. او مى گويد:
به منظور جدا كردن چارچوب تصوّرى اساسى قرآن به عنوان يک كل، نخستين كارِ لازم، آن است كه بكوشيم تا قرآن را بدون تصوّر قبلى و تعصّب بخوانيم. به عبارت ديگر، بايد بكوشيم تا قرآن را نه از طريق انديشه هايى كه به توسط متفكّران مسلمانِ دوره هاى پس از قرآن در تلاش ايشان جهت فهميدن و تفسير كردن اين كتاب و هر يک به شكلى خاص پيدا شده است، بخوانيم؛ بلكه بايد كوشش ما مصروف آن باشد كه ساخت مفاهيم كلمه اى قرآنى را به صورت اصلىِ آنها بفهميم؛ يعنى به همان صورت كه معاصران پيامبر و پيروان بلاواسطه او آن را مى فهميده اند. حقيقت، آن است كه به چنين كمال مطلوبى دسترسى نيست؛ ولى لااقل بايد سعى خود را مبذول داريم تا هر چه ممكن است، به اين كمال مطلوب، نزديک‌ تر شويم. ۱
تأثير پيش‌دانسته‌ها بيشتر از آنچه در ناحيه واژه‌ها و متن، قابل بررسي است، از جهت تأثير در نتيجه‌گيري کلّي و کلان‌ لزوم بررسي دارد. نگاه احاديث به فقر و ثروت، زن و عقل و نيز فعاليت اجتماعي او، شوخي و شادي، دموکراسي و آزادي و تسامح، از مقوله‌هاي شايان توجه در اين زمينه‌اند.

1.خدا و انسان در قرآن، توشى هيكو ايزوتسو (م ۱۹۹۳)، ترجمه احمد آرام.


آسيب شناختِ حديث
248
  • نام منبع :
    آسيب شناختِ حديث
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    زائر
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1389
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 297109
صفحه از 320
پرینت  ارسال به