درس شانزدهم : ساده انگاري، اخباريگري
اهداف درس:
آگاهي از وجود برخي احاديث، با محتواي فراتر از سطح فهم متعارف؛
آشنايي با تأثير احاديث مشابه و متعدّد در حلّ مشکلات معنايي؛
شناخت روحيه اخباريگري و اثر آن در فهم روايات؛
بررسي نمونههاي مشهور مربوط به اخباريگري.
29. ساده انگاري
مفهوم و زمينه
پيشوايان معصوم ما، واژه هاي معمولي و عرفي را براي ابراز مقاصد خويش به استخدام مي گرفتهاند و كوشش داشته اند كه آنها را بدون تغيير معنايي، به کار ببرند. آنان به گونه اي سخن ميگفتند كه مخاطبان بفهمند و اقناع شوند؛ اما يک دستگاه مستقلّ معناشناختي نيز داشته اند. بنا بر ادلّه كلامي ما، آنان جهان هستي را به گونه اي درست، حقيقي و مطابق با واقعيت خارجي، مي شناختند و در اين شناخت، هيچ گاه به خطا نرفتهاند. آنان از موضعي برتر و بسيار بالاتر از انديشمندان بشري، جهان را درک و احساس مي كردند و ناگزير بودند اين درک تازه را ـ كه لزوماً با درک ما يکسان نيست ـ در قالبهاي لفظي معمول و رايج بريزند و تنها آن بخش از واقعيت را به ما بنمايانند كه تحمّل و ظرفيت پذيرش آن را داريم. پس آنان از دو جهت، محدوديت داشتهاند: از نظر معنا، در اين محدوديت به سر مي بردند كه ميبايست حدّ عقل و درک ما را رعايت كنند؛ و از نظر تعبير و بازگو كردن نيز در اين مسير تنگ گرفتار بودند كه از ساختار زباني معاصر خويش استفاده كنند تا مخاطبان، سخنشان را بفهمند و در يابند. آنان، ناگزير بودند واژگان عربي و رايج زبان را وام گيرند و آن را بدان گونه به کار برند كه هم معناي ظريف و متعالي نهفته در دل و جان خود را بفهمانند، و هم از ساختار رايج زبان عربي تخطّي نكنند. اما گاه اين معنا، چنان ظريف و ژرف بود كه واژه ها و ساختار زبان، تاب تحمّل و انتقال آن را نداشتند. در چنين مواردي، واژه هايي نزديک به معناي مقصود خود را بر مي گزيدند و بدون در نظر گرفتن پيرايه هايي که در طول زمان با معناي اوّليه همراه ميشود، همان معناي اصلي را با كمترين افزايش و كاهش معنايي، به کار ميبردند. آنان اين کلمات را در كنار واژههاي ديگر به كار مي بردند و با استفاده از اين همنشيني، به توسعه و يا تدقيق واژه ها و حتي تغيير معناي نسبي كلمه ۱ مي پرداختند و معناي ظريف و لطيفِ گرفتارآمده در بند واژه ها را آزاد مي ساختند.