271
آسيب شناختِ حديث

30. اخباري‌گري

مفهوم و زمينه

اخباري‌گري از يک سو، پديده‌اي تاريخي به شمار مي‌آيد و از سوي ديگر، مکتبي فقهي است که در حوزه علمي شيعه، عمري کوتاه داشته است. همان گونه که باورمندان و پيروان اين پديده زودگذر، در ميان دانشمندان شيعه فراوان نبوده‌اند،
گستره آن نيز محدود بوده است. از اين رو، در اين جا نيز به اشاره‌اي بسنده مي‌کنيم و از زاويه خاصّ برخورد و تعامل با حديث، به اين شيوه مي‌نگريم. مقصود از اخباري‌گري در اينجا، آسان‌گيري در پذيرش حديث و تن زدن از کوشش پيگير و فراگير براي فهم حديث است. التزام شديد به ظاهر حديث و هراس از نقد محتواي حديث و حتي بررسي سند آن، کراهت از تفريع فروع و تطبيق اجتهادي حديث بر مصاديق نوپديد، و نيز گريز از رو در رو کردن مفاد حديث با علوم و مسائل روز، ريشه ها و جلوه‌هاي ي برخورد اخباري‌گرايانه با حديث است. تن زدن از كاوش‌هاي فراگير در همه سطوح علمي، و فرار از پژوهش گسترده و گاه طاقت فرسا در زمينه هاي مرتبط، به فهم ساده و بسيطي از حديث منجر مي شود كه گاه در جامعه معاصر محدّث، خريداري ندارد؛ نه به كار كسي مي‌آيد، نه دردي را درمان مي‌کند، و نه در حلّ مسئله اي سودمند است، و چه بسا مشکل‌ساز نيز مي‌شود.
پژوهش و كاوش‌هاي تاريخي، ادبي و علمي در عرصه‌هاي مرتبط با محتواي هر حديث، تعميق آگاهي از آن را به ارمغان مي آورد و ما را به فهمي مقبول خواهد رساند که با لايه هاي دروني حديث، متناسب است و با ظاهر ابتدايي حديث نيز تعارضي ندارد؛ افزون بر اين، با پرسش‌هاي روز، سازگار است و به كار جامعه و رفع نياز کنوني هم مي آيد.
در واقع، اخباري‌گري، حالتي است كه موجب اجتناب پژوهشگر از چون و چرا كردن در روايت مي‌شود و غفلت از برخي عوامل تأثيرگذار بر صدور و نقل و فهم حديث مي‌گردد؛ مانند تحريف و تصحيف، و اسباب و فضاي صدور. همچنين، كم‌توجهي به زمينه هاي جانبي و آگاهي‌هاي مرتبط با حديث، بازماندن از از طي مسيرِ گاه طولاني و پر پيچ و خم فهم حديث و احراز اعتبار آن، گرفتاري در ميان موانع بزرگي چون جمود و ساده نگري و يا قبول زود‌هنگام آنچه تنها نام روايت دارد، همگي از نتايج اخباري‌گري هستند و از اين رو، مانعي كلّي و بزرگ و عمومي در فهم حديث، به شمار مي آيد.
آن گاه که کثرت و تعدّد نقل حديث در کنار هياهوي جاعلان خبره، با تقدّس و احتياط محدّث روبه رو شود، او را با همه اجتهادها و نظرگاه‌هاي درست و علمي‌اش، به سوي پذيرش و توجيه برخي از روايت‌هاي غير مقبول سوق مي‌دهد؛ هرچند اندک بودن اين موارد، اندازه اين برخورد را در حدّ يک واکنش موضعي ـ و نه يک جريان فکري ـ نشان مي‌دهد.
آثار زيان بار اخباري‌گري، کم و بيش در فقه و حديث، ديده مي‌شود و همان گونه كه دشواري مباحث اصول فقه و راه پُر پيچ و خم و ناار مباحث مرتبط با فقه و اصول آن، برخي را از تفكّر اصولي و اجتهادي باز داشته، در عرصه حديث نيز همين نگرش، مانع كاويدن بطن و لايه هاي دروني حديث گشته است. آسيب اين آفت، آن گاه افزايش مي‌يابد که اين تن زدن و کنار کشيدن، هاله اي از تقدّس بيابد و احترام به حديث، اين پندار را در ذهن محدّث اخباري به وجود آورد كه بررسي سند، نقد محتواي حديث و رويارو كردن آن با علوم بشري، در شأن حديث نيست، و همين پندار و خيال، موجب محروميت آنان از دست‌يابي به فهم برتر و ژرف تر شود.
گفتني است همه كساني كه به اخباري بودن مشهورند، لزوماً در همه موارد، چنين شيوه‌اي ندارند. ۱ اخباري‌گري طيفي با پهناي نسبي فراوان است و شدّت و ضعف آن، بستگي به شدّت و ضعف كاربرد ديگر آموزه ها در تعامل با حديث دارد؛ اعم از فرآورده‌هاي علم اصول فقه، رجال، دانش نقد، و فقه الحديث. به سخن ديگر، آنچه در خارج به وقوع پيوسته، مواردي انگشت‌شمار است که به دليل بزرگي شخصيت حديثي پژوهشگر، بارز گشته و به عنوان نمونه‌هايي نادر، هماره از آنها ياد مي‌شود. ما دو سه نمونه‌اي را که سراغ داريم، ارائه مي‌کنيم.

1.براي نمونه، تفاوتهاي آشکاري ميان انديشههاي محدث استر آبادي با محقق بحراني به چشم ميآيد.


آسيب شناختِ حديث
270
  • نام منبع :
    آسيب شناختِ حديث
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    زائر
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1389
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 297292
صفحه از 320
پرینت  ارسال به