نمونهها
تحريف قرآن!
ما مسلمانان، به سالم ماندن قرآن از هر گونه تحريف و تغيير ايمان داريم و آن را نخستين، استوارترين و مهمترين سند مکتوبي ميدانيم که ميتوان براي شناخت اسلام در همه روزگاران، به آن تکيه کرد؛ کتابي که از جانب خدا فرود آمده است و آن را محافظت ميکند. اين نکته، مورد اتفاق همه مسلمانان است و دلايل تاريخي روشني بر آن اقامه شده و در واقع، تحقّق وعده خداوند است که فرمود: إنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ؛ ما خود ذکر [قرآن] را فرو فرستاديم و بيترديد خود نگهبان آن هستيم. ۱ با اين همه، در کتابهاي روايي شيعه و اهل سنّت، رواياتي به چشم ميخورد که ظاهرشان حاکي از وقوع تغيير و يا افتادگي برخي از کلمات و آيات است. اين روايات، به دليل تعارض با ادلّه عقلي و نقلي بسيار، مورد رد و انکار و يا تأويل عالمان و انديشمندان قرار گرفته است. در اين ميان، اخباريان اندکي نيز هستند که تنها به دليل وجود اين اخبار در کتب حديث، چنان به مضمون آنها دلسپردهاند که ادّعا ميکنند برخي آياتي چند از قرآن ـ که بيشتر نيز با مسئله ولايت مرتبط بودهاند ـ ، حذف گشتهاند. شگفت است که آنان وقوع تحريف در قرآن را در حالي پذيرفتهاند که دلايل فراواني بر ردّ و انکارش وجود دارد؛ اما وقوع تصحيف و تحريف را در برخي از رواياتِ دالّ بر تحريف، نپذيرفتهاند. علّت اين رويکرد، چيزي نيست جز اخباريگري و دلبستگي بيش از اندازه به نام و عنوان حديث.
براي نمونه، هشام بن سالم خبري را از امام صادق عليه السلام نقل ميکند که بر اساس مضمون ظاهري آن، حجم قرآنِ نازلشده، بيشتر و تقريباً سه برابر قرآن کنوني مورد اتّفاق مسلمانان، بوده است. متن خبر چنين است:
إنَّ القرآنَ الّذي جاءَ به جبرئيلُ عليه السلام إلي محمّدٍ سَبعَةَ عَشَرَ ألفَ آيةٍ.۲
قرآني که جبرئيل آن را براي پيامبر آورد، هفده هزار آيه داشت.
اين در حالي است که در برخي از معتبرترين نسخههاي در دسترس الکافي ۳ واژه «عَشَرَ» وجود ندارد و «ألف» را ميتوان «آلاف» دانست که «الفِ» مقصوره بر بالاي آن درست نهشته و يا خوانده نشده است و در نتيجه، عدد مذکور در حديث را هفت هزار (سَبعةُ آلافٍ) دانست که بسيار نزديک به تعداد آيات کنوني قرآن، ۴ و به گونهاي گردشده آن است. از اين گذشته، حتي اگر بر اين نسخه و اين عدد اصرار شود، ميتوانيم بگوييم که مقصود روايت از قرآنِ نازلشده بر پيامبر خدا، آيات به همراه تفسير و تأويل و مصداقهاي هر آيه بوده است. در پايان اگر اين تأويل را نيز نپذيريم، و حالت اخباريگري را کنار بگذاريم، به جاي پذيرش خبر و قبول حذف در قرآن، روايت را از حجّيت مياندازيم و علم آن را به گويندهاش باز ميگردانيم.
گفتني است مسئله سلامت قرآن از تحريف، يکي از مسائل کهن و پردامنه در مباحث قرآني و کلامي است و به جز برخي اخباريان شيعه و اهل سنّت، همه انديشمندان و عالمان مسلمان معتقدند که همانگونه که چيزي بر قرآن افزوده نشده، هيچ آيه و سورهاي نيز از آن حذف يا کاسته نشده است؛ و حتي با توجه به حساسيت و دقّت مسلمانان در قرائت همه روزه، حفظ گسترده، کتابت هميشگي و استدلال و استناد پيوسته به قرآن، چنين تغييري را ناممکن شمردهاند.
افزون بر اين دليلها، امامان ما نيز هماره همين قرآن و آيات گوناگون آن را ملاک استدلالها و احتجاج خود قرار ميدادهاند و سراغ نداريم که ايشان به آيهاي استدلال کرده باشند که در قرآن کنوني، اثري از آن نباشد. اگر هم در روايتي، به آيهاي استناد شده باشد که اندک تغيير و تفاوتي با نصّ قرآن دارد، در واقع، تفسير و تأويل امامان ما از آن آيه است و به اصطلاح، چنين روايتهايي «قرائت تفسيري»اند و نه حقيقي. و اگر چنين نبود، آن روايت اعتبار ندارد و علم آن، به اهلش باز ميگردد. ۵
1.حجر/ ۹.
2.الكافي، ج ۲، ص ۶۳۴، ح ۲۸.
3.در پژوهشکده دار الحديث، بيش از بيست نسخه کافي نگهداري ميشود که در برخي از معتبرترينِ آنها، واژه «عشر» وجود ندارد.
4.قرآنِ حدود ۶۲۰۰ آيه دارد.
5.ر.ک: مجلّه تراثنا، «سلامة القرآن من التحريف»، فتح الله نجّارزادگان، ج۶، ص۱۲۷؛ التحقيق في نفي التحريف، السيد علي الميلاني.