277
آسيب شناختِ حديث

آسيب شناختِ حديث
276

سهو النبّي!

بخشي از احکام نماز، در باره فراموشي‌هاي اتفاقي در حين برگزاري آن است. فراموش کردنِ‌ هر يک از اعمال ـ مانند تشهّد و خواندن سوره پس از حمد و يا ارکاني مانند رکوع و سجده و يا حتي از ياد بردن يکي دو رکعت ـ ، احکام خاصّي دارد که از جانب پيامبر تشريع شده و به وسيله امامان شيعه، بيان گشته است. در اين ميان، چند روايت داريم که فراموشي دو رکعت از يک نماز چهار رکعتي را به پيامبر نسبت مي‌دهد و رفتار پيامبر را در اين ماجرا، به عنوان حکم شرعي مسئله در موارد مشابه، بازگو مي‌نمايند. بسياري از عالمان شيعه مانند شيخ مفيد، شيخ طوسي و علامه حلّي، اين روايات را نپذيرفته‌اند و آن را ناسازگار با مبناي کلامي شيعه در باره عصمت پيامبر از خطا و فراموشي و نيز روايت نفي سهو از پيامبر مي‌دانند. ۱ در مقابل، شيخ صدوق و استادش ابن وليد، اين اخبار را پذيرفته‌اند و از آنها دفاع کرده‌اند. شيخ صدوق مي‌گويد:
پيامبر در تبليغ دين، معصوم از خطا است و اين ضروري است؛ اما فراموشي در امور شخصي، براي پيامبر نيز پيش مي‌آيد و آسيبي به تبليغ دين نمي‌زند؛ هرچند اين فراموشي، تنها از ناحيه خدا است و در اين واقعه به‌خصوص، براي آن بوده که امّت، حکم فراموشي در رکعات نماز را ياد بگيرند. ۲
گفتني است شيخ صدوق در اين رأي، بدون مؤيد مانده و بقيه انديشمندان شيعه؛ به‌ويژه شيخ مفيد، با او مخالفت کرده‌اند. نظر مشهور ميان دانشمندان علم حديث و کلام، ردّ اين اخبار است؛ زيرا تفاوتي ميان حالات شخصي و تبليغي پيامبر نمي‌نهند و همه حالات و رفتار آشکار حضرت را معتبر و قابل اقتدا مي‌شمارند و آن را بياني از احکام الزامي و ترخيصي الهي مي‌دانند. فقيهان نيز اين روايات را نپذيرفته‌اند و حتي چگونگي تصحيح نماز را به شکلي که در اين روايات گفته‌شده، نمي‌پذيرند. برخي از اين اخبار را مي‌آوريم و اخبار ديگر و تحليل و بيان‌ هر يک را به بحار الأنوار و ديگر کتاب‌هاي حديث ارجاع مي‌دهيم.
1. محمَّدُ بْنُ يحْيي عنْ أحْمدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَي عَنْ عثْمَانَ بْنِ عِيسَي عَنْ سَمَاعَةَ بنِ مِهْرَانَ قَالَ: قَالَ أبُو ‌عَبْدِ اللهِ عليه السلام: مَنْ حَفِظَ سَهْوَهُ فَأتَمَّهُ فَلَيْسَ عَلَيْهِ سَجْدَتَا السَّهْوِ؛ فَإِنَّ رَسُولَ اللهِ صَلَّي بِالنَّاسِ الظُّهْرَ رَكْعَتَيْنِ ثُمَّ سَهَا فَسَلَّمَ فَقَالَ لَهُ ذُو ‌الشِّمَالَيْنِ: «يَا رَسُولَ اللهِ! أنَزَلَ فِي الصَّلَاةِ شَيْ ءٌ؟» فَقَالَ: «وَمَا ذَاكَ؟». قَالَ: «إِنَّمَا صَلَّيْتَ رَكْعَتَيْنِ». فَقَالَ رَسُولُ اللهِ: «أتَقُولُونَ مِثْلَ قَوْلِهِ». قَالُوا: نَعَمْ. فَقَامَ فَأَتَمَّ بِهِمُ الصَّلَاةَ وَسَجَدَ بِهِمْ سَجْدَتَيِ السَّهْوِ.
قَالَ: قُلْتُ: أرَأيْتَ مَنْ صَلَّي رَكْعَتَيْنِ وَظَنَّ أنَّهُمَا أرْبَعٌ فَسَلَّمَ وَانْصَرَفَ ثُمَّ ذَكَرَ بَعْدَ مَا ذَهَبَ أنَّهُ إِنَّمَا صَلَّي رَكْعَتَيْنِ؟ قَالَ عليه السلام: «يَسْتَقْبِلُ الصَّلَاةَ مِنْ أوَّلِهَا». قَالَ قُلْتُ: فَمَا بَالُ رَسُولِ اللهِ لَمْ يَسْتَقْبِلِ الصَّلَاةَ وَإِنَّمَا أتَمَّ بِهِمْ مَا بَقِيَ مِنْ صَلَاتِهِ؟ فَقَالَ عليه السلام: «إِنَّ رَسُولَ اللهِ لَمْ يَبْرَحْ مِنْ مَجْلِسِهِ فَإِنْ كَانَ لَمْ يَبْرَحْ مِنْ مَجْلِسِهِ فَلْيُتِمَّ مَا نَقَصَ مِنْ صَلَاتِهِ إِذَا كَانَ قَدْ حَفِظَ الرَّكْعَتَيْنِ الْأوَّلَتَيْنِ».۳
سماعه گويد: امام صادق عليه السلام فرمودند: کسي که فراموشي خود [در نماز] را به ياد آورد و آن را جبران کند، دو سجده سهو بر او لازم نيست؛ چرا که رسول خدا با مردم، نماز ظهر مي‌خواند که غفلت کرد و در رکعت دوم، سلام داد. ذو شمالين به ايشان عرض کرد: «اي رسول خدا! آيا در باره نماز، چيزي (حکم جديدي) نازل شد؟». پيامبر فرمود: «منظورت چيست؟».
ذو شمالين عرض کرد: «شما فقط دو رکعت خوانديد». رسول خدا [خطاب به نمازگزاران] فرمود: «آيا شما هم همين را مي‌گوييد؟». آنان گفتند: آري. پس پيامبر برخاست و نماز را با آنان به اتمام رسانيد و با آنان دو سجده سهو به جا آورد.
سماعه گويد: به امام صادق عليه السلام گفتم: «کسي که دو رکعت بخواند و گمان کند که چهار رکعت خوانده و سلام داده و [از قبله] رو گردانده و آن گاه که [برخاسته و] رفته، به ياد آورده است که دو رکعت خوانده، چه بايد بکند؟». امام فرمود: «نماز را از اوّل بخواند». سماعه گويد: «چرا پيامبر نماز را از اوّل نخواند، بلکه با اصحاب بقيه نماز را تکميل کرد؟». امام فرمود: «رسول خدا مکانش را ترک نکرده بود. هرگاه نمازگزار، دو رکعت اوّل را نگاه داشته و مکانش را ترک نکرده باشد، بايد آن مقداري را که از نمازش کم گذاشته، تکميل کند».

2. عِدَّةٌ مِنْ أصْحَابِنَا عَنْ أحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ الْبَرْقِيِّ عَنْ مَنْصُورِ بْنِ الْعَبَّاسِ عَنْ عَمْرِو بْنِ سَعِيدٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ صَدَقَةَ قَالَ: قُلْتُ لِأبِي الْحَسَنِ الْأوَّلِ عليه السلام: «أسَلَّمَ رَسُولُ اللهِ فِي الرَّكْعَتَيْنِ الْأوَّلَتَيْنِ؟». فَقَالَ: «نَعَمْ». قُلْتُ: «وَحَالُهُ حَالُهُ؟». قَالَ: «إِنَّمَا أرَادَ الله عَزَّ وَجَلَّ أنْ يُفَقِّهَهُمْ».۴
حسن بن صدقه گويد: به امام کاظم عليه السلام عرض کردم: آيا رسول خدا در رکعت دوم [نماز چهار رکعتي] سلام دادند؟ امام فرمود: «آري». عرض کردم: با اينکه پيامبر بود؟ امام فرمود: «خداوند مي‌خواست احکام دين را به آنان بياموزد».

3. مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَي عَنْ أحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَي عَنْ عَلِيِّ بْنِ النُّعْمَانِ عَنْ سَعِيدٍ الْأعْرَجِ قَالَ: سَمِعْتُ أبَا ‌عَبْدِ اللهِ عليه السلام يَقُولُ: صَلَّي رَسُولُ اللهِ ثُمَّ سَلَّمَ فِي رَكْعَتَيْنِ، فَسَأَلَهُ مَنْ خَلْفَهُ: «يَا رَسُولَ اللهِ! أحَدَثَ فِي الصَّلَاةِ شَيْ ءٌ؟». قَالَ: «وَمَا ذَلِكَ؟». قَالُوا: «إِنَّمَا صَلَّيْتَ رَكْعَتَيْنِ». فَقَالَ: «أكَذَلِكَ، يَا ذَا الْيَدَيْنِ؟» وَكَانَ يُدْعَي ذَا الشِّمَالَيْنِ. فَقَالَ: نَعَمْ. فَبَنَي عَلَي صَلَاتِهِ فَأَتَمَّ الصَّلَاةَ أرْبَعاً.
وَقَالَ عليه السلام: «إِنَّ الله هُوَ الَّذِي أنْسَاهُ رَحْمَةً لِلْأمَّةِ، ألَا تَرَي لَوْ أنَّ رَجُلاً صَنَعَ هَذَا لَعُيِّرَ وَقِيلَ مَا تُقْبَلُ صَلَاتُكَ؟ فَمَنْ دَخَلَ عَلَيْهِ الْيَوْمَ ذَاكَ قَالَ قَدْ سَنَّ رَسُولُ اللهِ وَصَارَتْ أُسْوَةً. وَسَجَدَ سَجْدَتَيْنِ لِمَكَانِ الْكَلَامِ».۵
سعيد اعرج گويد شنيدم که امام صادق عليه السلام مي‌گويد: رسول خدا نماز گزارد و در رکعت دوم، سلام داد. مأمومين گفتند: «اي رسول خدا! آيا در نماز اتفاقي افتاد؟». پيامبر فرمود: «منظورتان چيست؟». گفتند: «تنها دو رکعت خوانديد». پيامبر فرمود: نآيا اين گونه است، اي ذو يدين؟»؛ همان کسي که به او ذو ‌شمالين نيز مي‌گفتند. عرض کرد: آري. پس پيامبر نمازش را پي گرفت و آن را چهار رکعتي تمام کرد.
امام صادق عليه السلام فرمود: «خداوند پيامبر را براي رحمت بر امّت دچار فراموشي نمود، آيا نمي‌بيني فردي را که دچار چنين حالتي شود، نکوهش مي‌کنند و مي‌گويند نمازت پذيرفته نيست؟ پس هر که امروز دچار اين حالت شود، مي‌گويد: رسول خدا چنين کرده است، و آن رخداد، الگو شده است. پيامبر براي سخن گفتن خود، دو سجده [سهو] به جا آورد».

گفتني است اخبار خواب ماندن پيامبر اکرم و قضا شدن نماز فجر ايشان نيز به اين دسته روايات ملحق شده و شيوه نقد يکساني دارند. نمونه‌اي را مي‌آوريم.
سعيد الأعرج قال: سَمِعتُ أبا ‌عبدِ اللهِ عليه السلام يقول: «إنَّ اللهَ تباركَ وتعالي أنامَ رسولَه صلي الله عليه و آله و سلم عن صلاةِ الفجرِ حتَّي طَلَعَتِ الشمسُ، ثُمَّ قامَ فَبَدَأ فَصَلَّي الرَكعتَينِ اللّتينِ قبلَ الفجر، ثمَّ صَلَّي الفَجرَ، وأسْهاه في صلاتِه فَسَلَّمَ في رَكعتينِ». ثُمَّ وَصَفَ ما قالَه ذو الشمالَينِ.۶
سعيد اعرج گويد: شنيدم که امام صادق عليه السلام مي‌فرمود: «خداوند متعال، رسولش را هنگام نماز صبح، به خواب فرو برد و هنگامي که پس از طلوع آفتاب بيدار شد، برخاست و دو رکعت نافله قبل از فجر را خواند و سپس نماز صبح را گزارد.[باز] خداوند پيامبر را در نمازش دچار فراموشي نمود و پيامبر در رکعت دوم [از نمازي چهار رکعتي]، سلام داد». سپس امام سخنان ذو ‌شمالين را بيان فرمود.

1.ر.ک: وسائل الشيعة، ج ۸، ص ۲۰۲، ح ۱۰۴۲۶.

2.الفقيه، ج ۱، ص ۳۶۰.

3.الكافي، ج ۳، ص ۳۵۶ ـ ۳۵۵.

4.همان، ص ۳۵۶.

5.همان، ص ۳۵۷.

6.الفقيه، ج ۱، ص ۳۵۸.

  • نام منبع :
    آسيب شناختِ حديث
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    زائر
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1389
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 298551
صفحه از 320
پرینت  ارسال به