درآمد
زنجيره تاريخي و به هم پيوسته حديث، از سه حلقه صدور، نقل و فهم حديث شکل ميگيرد که صدور يا بيان معصوم، در حکم نخستين حلقه آن است. بر اين پايه، براي يافتن نخستين آسيبها بايد تنگناهاي صدور حديث و محدويتهاي فضا و مقام بيان احکام را کاويد. پيدايش حديث، محصول صدور گفتار و کردار معصوم در فضايي واقعي و عيني است و از اين رو، ناظر به زمينهها و محدوديتهايي غير قابل انکار است. هدف از صدور حديث، عبارت است از: بيان آموزههاي ديني، تشريح و تبيين قرآن به عنوان منبع مکتوب آموزههاي ديني، بيان سنّت نانوشته پيامبر، و نيز هدايت انسانها و اصلاح اخلاقي و فکري ايشان. از اين رو، احکام فقهي و اخلاقي برآمده از هر حديثي، با بخشي از زندگي بشر، مرتبط است؛ اما نبايد فراموش کرد که همگان براي هميشه، به همه احکام، فرمانها و راهبردها نيازي ندارند، و برخي نيز توان و گنجايش فراگيري و يا عمل به همه آنها را ندارند.
از سوي ديگر، بيان حکم شرعي و ارائه رهنمود، هميشه ساده و يا مقبول نبوده است؛ هرچند در صدر اسلام و به گاه قدرت پيامبر و امام علي عليه السلام، آسانتر سادهتر و عموميتر بوده است. پيشوايان شيعه به عنوان جانشينان بر حقّ آورنده دين اسلام، جز در برههاي بس کوتاه، هرگز در مسند قدرت سياسي و اجتماعي ننشستند و از اين رو، فضاي تبيين احکام براي ايشان باز و گسترده نبوده و براي بازگويي اخلاق و آداب حقيقي دين، همواره محدوديتهايي داشتهاند. امامان، در موارد بسياري، اجازه بيان آشکار و مبسوط و عمومي را نداشتند و ناگزير بودند بسياري از تعاليم خود را تنها در فضاي دوستانه و کوچک راويان و خود عرضه کنند. افزون بر اين، محدوديت تحميلشده از سوي حاکمان و يا ظرفيت اندک برخي مخاطبان، پيشوايان را گاه ناچار مينمود که تنها بخشي از دانش خود را و به اندازه نياز، برنمايند و بخش بزرگي از آن را بپوشانند و يا حتي گاه خلاف آن را ابراز دارند.
بر اين پايه، چه بسا تأخير بيان، توريه و کتمان و نيز تقيه و نسخ، ضرورت مييافت و صدور حکم و بيان شريعت الهي، با مسائلي از اين دست، همراه ميشد. ما اين امور را يک به يک، تعريف خواهيم کرد و چگونگي آسيبپذيري حديث را از ناحيه هر يک، همراه با راه حلّ آن توضيح خواهيم داد.
گفتني است اين موارد، در مجموع احاديث، فراوان نيستند و در مقايسه با آسيبهاي نقل و فهم حديث، بسي کمترند؛ اگر چه در ميان چند آسيب مربوط به مرحله صدور، تقيه فراواني نسبي بيشتري دارد.
آسيبهاي مرحله نقل حديث که در جريان انتقال کتبي و شفاهي روايات رخ دادهاند، بيشتر و اثرگذارترند. در فصل دوم از همين بخش، بيش از ده آسيب مرتبط با نقل حديث را آورده و براي همه آنها، بويژه آسيبهاي پر بسامدي مانند تصحيف، درج و سقط، تقطيع و اختصار و نقل معنا، نمونههايي را ارائه کردهايم. در پايان فصل نيز به آسيبهاي سندي پرداخته و با کمک گرفتن از دانش رجال و اصطلاحشناسي حديث، به ضعف و گسستهاي گريبانگير اسناد احاديث اشاره کرده و تفصيل بيشتر را به دانش دراية الحديث واگذار ميکنيم.