شتابزدگي
يکى از مشکلات پژوهشهاى پردامنه، دست نيافتن به همه اسناد مؤثر در زماني کوتاه است. اسنادى که گاه به شدّت اثرگذار ولي ديرياباند. اين اسناد، در حوزه کار حديثى، گاه قيدها و تخصيصهايى با خود دارند که کارگشا و از ميانبرنده ترديدها و مانع پذيرش معناى اسناد و روايات ديگر هستند. اگر هنگام پژوهش با روايتى روبهرو شويم که معنايى ناپذيرفتني دارد و عموميت يا اطلاق آن با باورها از پيش پذيرفتهشده ما معارض باشد، نمى توانيم بدون ادامه دادن پژوهش و با شتاب، آن را کنار گذاريم و با نقد سندى يا محتوايى، حديث را رد کنيم.
نمونهها
ردّ احاديث مربوط به شفاعت پيامبر و ائمه نسبت به مرتکبان گناهان کبيره، ردّ احاديث نکوهشکننده دنيا، ردّ احاديث مرتبط با زراندوزى (کنز) و ردّ احاديث ستايش فقر همه از نبود جامعنگرى برخاسته است. پژوهشگرانى که با تلاش بيشتر رنج گردآورى دهها و گاه صدها روايت متشابه، متناظر و متعارض را بر خود ار کرده و در آنها انديشيدهاند، توانسته اند تحليلهايى برآمده از مجموع روايات اين موضوعات ارائه دهند و رواياتى را که به تنهايى و در نگاه نخست، قابل ردّ مى نمود، به احاديثى پذيرفته و پرمعنا مبدّل سازند. ۱
نمونه ديگر، احاديث اسباب ورود به بهشت است. روايات گوناگونى برخي کارهاي ساده را سبب ورود شخص به بهشت دانستهاند، کارى که گنهکاران و بدکاران نيز آن را ميکنند. اشکال ناقدان در اينجا نيز نامتناسب بودن عمل و جزا است. کاري ساده و پاداشي سترگ.
پاسخ اين است که اين روايات، قيدهاى آشکار و نهان گوناگوني مانند مخلصانه انجام دادن، حبط نکردن آن پس از عمل، حلال بودن هزينه آن و... را به همراه دارند؛ قيد و شرط هايى که در طول پژوهش و از مجموع روايات ديگر به دست مى آيد. براي نمونه روايت سعد [بن سعد] اشعرى قمى که زيارت حضرت معصومه را در قم سبب ورود به بهشت مى داند، ۲ با روايت از امام رضا عليه السلام قيد مى خورد. در اين روايت امام مى پرسد، آيا قبرى از ما نزد شما هست! و چون مى گويد: آرى، امام مى فرمايد:
مَنْ زَارَهَا عَارِفَاً بِحَقِّهَا فَلَهُ الْجَنَّة.۳
هر کس آن را با شناخت حقّش زيارت کند، پاداش بهشت دارد.
اين قيد، يعني شناخت حق، در زيارت امام حسين عليه السلام و نيز زيارت بسياري ديگر از بزرگان موجود است ۴ و ثوابهاى بسيار گرانبهاى اين زيارتها را از دسترس برخى از ناآشنايان با منزلت و جايگاه حقيقى امامت دور مى دارد.
نمونه ديگر، احاديث مربوط به شفاعت است. ما احاديثي داريم که مرز شفاعت پيامبر را تا مرتکبان گناه کبيره نيز گسترانده است. ۵ از اين رو برخي به انکار برخاسته و اساس شفاعت را نشانه رفتهاند. شايد اگر ما نيز تنها همين روايات را مشاهده کنيم، آنها را برنتابيم و همصدا با آنان بگوييم: چگونه کسي که به يتيمي ستم کرده و يا اموال مسلمانان را به تاراج برده است، شفاعت شود؟
پاسخ، همان پرهيز از ردّ زودهنگام و ادامه دادن مسير پژوهش براي گردآوري روايات ديگر و يافتن قيدها و تخصيصها است. روايت زير، روايات پيشين را تخصيص ميزند و آنها را پذيرفتني ميکند. پيامبر خدا در اين روايت ميفرمايد:
وَأَمَّا شَفَاعَتِي فَهِيَ لِأَصْحَابِ الْكَبَائِرِ، مَا خَلَا أَهْلَ الشِّرْكِ وَالظُّلْمِ.۶
شفاعت من براي مرتکبان گناه کبيره به جز شرکورزان و ستمگران است.
روشن است که يغماگران اموال مردم و به ويژه يتيمان از ستمگران به شمار ميروند و بر اين پايه، شفاعت مرز محدودتري مييابد و اشکالي متوجه آن نميشود. گفتني است شفاعت مرزهاي ديگري دارد و محرومان از شفاعت منحصر به اين دسته نيستند. ۷
1.دو مجموعه خوب براى آگاهى از اين شيوه، الحياة از برادران حکيمى و موسوعه ميزان الحکمه از محمدي رىشهرى و همکاران ايشان است.
2.کامل الزيارات، ابن قولويه، ص ۵۲۶، ح ۸۲۶ و ۸۲۷.
3.بحار الأنوار، ج ۱۰۲، ص ۲۶۵، ح ۴.
4.الکافى، ج ۴، ص ۵۸۰، ح ۱.
5.قال رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم: «إنَّما شفاعتي لأهل الكبائر من أمَّتي»؛ الفقيه، ج ۳، ص ۵۷۴، ح ۴۹۶۳.
6.الأمالي، صدوق، ص ۲۶۱؛ الخصال، ص ۳۵.
7.ر.ک: ميزان الحکمه، عنوان «الشفاعه»، ابواب «شروط الشفاعه» و «المحرومون من الشفاعه».