تمايلات پژوهشگر
يکى از عوامل مؤثر در نقدهاى نادرست، انگيزه ها و تمايلات درونى ناقد است. گاه ناقد حديث براى رسيدن به مقصود از پيش تعيينشده به اشکالتراشى در حديثى مى پردازد و براى کنار نهادن حديث يا احاديث ناهمسو با مقصود خود، به خرده گيرى سندى و دلالى روى ميآورد. چنين کسي در بند تخيلات و اوهام خويش است و توان درک متعارف و درست حديث را ندارد و نتيجهاي که از حديث ميگيرد با معناى حديث متفاوت مى شود. در طول تاريخ حديث، سوء استفادههاي فراواني از حديث شده است؛ منفعتپرستان، در هر جا که به نفع خود ديده و توانسته اند، حديث را به گونه دلخواه خود تفسير کرده و به تحريف لفظى و معنوى آن دست يازيده اند و در آنجا که نتوانستهاند نيز با خرده گيرى و وارد آوردن خدشه هاى گوناگون هر چند سست و پاسخدادني به ردّ حديث و کنار نهادن آن روى آورده اند.
اين ردّ و انکار هميشه به يک شدّت نبوده است، بلکه طيف گسترده اى را دربرمى گيرد. به صورت کلى، بسيارى از کسانى که گام از راه اعتدال بيرون مى نهند، به اندازه دورى از مسير، در پذيرش هرچه آنان را به راه درست و معتدل فرا مى خواند، کندى ميکنند، دعوت را ناديده ميگيرند و آن را ردّ مى کنند. انسان بدخو، نمى تواند تلخى و عذاب شديدي را که احاديث انسان بدخو را به آن تهديد کردهاند، به راحتى بپذيرد ۱ و صوفى پشمينه پوش زاويهنشين که از دانش و جهاد تنزده و از اجتماع فاصله گرفته است در احاديثِ جهاد با دشمن و در پى روزى شدن ۲ تشکيک مى کند و کسى که از نور ولايت تهى است، در شرط بودن ولايت براى پذيرش عبادات، ۳ ترديد مى افکند.
يکى از اين پرتگاهها، دخالت نگرشهاى عقيدتى در نقد حديث است. برخى محدثان مانند ابنجوزى گاه حديث را به دليل ناهمخوانى با مذهب خودشان کنار مى نهند و با غالي دانستن راوى شيعي، حديث را ردّ مى کنند. در اين سو نيز برخى تندروان، احاديث نبوى و علوى را از اهل سنّت حتى در مسائل غيرفقهى نپذيرفتهاند و بدون در نظر گرفتن محتواى خوب و موافق حديث با نظر شيعه، آن را کنار مى گذارند. اين دو رويکرد، هر دو نادرست است و به محروميت از بخشى از احاديث و معارف منجر مى شود، هر چند حرمان گروه نخست بيشتر است؛ زيرا شيعه در بسيارى موارد، خود را از احاديث ديگران محروم نکرده است ۴ و افزون بر اين، احاديث جايگزين با اسناد و طرق ديگر براى رسيدن به سنت نبوى و علوى دارد.
1.ر.ک: ميزان الحکمه، باب سوء الخلق.
2.ر.ک: همان، عنوانهاى جهاد و رزق.
3.ر.ک: امالى صدوق، ص ۳۲۸، ح ۳۸۸؛ مستدرک الوسائل، ج ۱، ص ۱۷۵، ح۲۹۰.
4.شيخ طوسى در عدّة الأصول، ج ۱، ص۱۴۹ مى گويد: و اساساً حديث موثق شامل احاديث سنيان نيز مى شود. ر.ک: «استفاده علامه مجلسى از احاديث اهل سنت»، يادنامه مجلسي، ج۲، ص ۲۳۱.