نمونهها
حديث زير نمونه خوبي از ردّ دسته نخست است. اين حديث با آيات قرآني فرماندهنده به دوستي اهل بيت همخوان بوده و روشن است که دوستي ايشان جداي از پذيرش امامت آنان و به دليل تصريح قرآن پذيرفته همه مسلمانان حتي اهل سنت است. به همين دليل، دشمني آگاهانه با آنان به معناي رد و انکار آيات قرآن و خروج از باور جمهور مسلمانان است.
جابِرُ بْنُ عَبْدِ اللهِ قالَ: خَطَبَنا رَسُولُ الله قالَ فَسَمِعْتُهُ يَقوُلُ: مَنْ أبْغَضَنا أهْلَ البَيْتِ حَشَرَهُ اللهُ يَوْمَ القيامَةِ يَهُوديّا. قالَ قُلْتُ: يا رَسُولَ اللهِ وَإنْ صَلّى وَصامَ وَزَعَمَ أنّه مُسْلِمٌ؟ فَقالَ: نَعَمْ وَإنْ صَلّى وَصامَ وَزَعَمَ أنّه مُسْلِمٌ، إنّما إحْتَجَزَ بِذلكَ مِنْ سَفْكِ دَمِه، وَأنْ يُؤدِّيَ الجِزْيَةَ عَنْ يَدٍ وَهُوَ صاغِرٌ.
جابر بن عبدالله ميگويد: پيامبر خدا براي ما سخنراني کرد و شنيدم که فرمود: هر کس ما اهل بيت را دشمن بدارد، خداوند او را روز قيامت يهودي محشور ميکند. گفتم: اي پيامبر خدا، هر چند نماز بخواند، روزه بگيرد و ادعاي مسلماني کند؟ فرمود: آري، اگرچه نماز بخواند، روزه بگيرد و ادعاي مسلماني کند، اين کارها، تنها خون او را محترم و او را از پرداخت ذليلانه جزيه معاف ميدارد.
حديث ادامه دارد و ابنجوزي در تضعيف حديث و يکي از راويان در سند، سخن عقيلي را ميآورد که ميگويد: «لَيسَ لِهذا الحَديثِ أصْلٌ وَسديفٌ کانَ مِنَ الغُلاةِ فِي الرَفْضِ»؛ اين حديث را اصلي نيست و سديف از شيعيان غالي است. ابنجوزي خود نيز بر گرمي اين بازار ميافزايد و ردّ آن را تقويت ميکند. ۱
ابنجوزي که تندرويهاي او برخي مانند سيوطي را به پيرايش کتابش وادار کرد ۲ در جايي ديگر برخي احاديث ۳ پيشي گرفتن امام علي عليه السلام به اسلام و نماز همراه پيامبر را نيز با همين شيوه رد ميکند و به نقل از ابنعدي در شرح حال يکي از راويان ميگويد: «عَبّادٌ، ضَعيفٌ غالٍ فِي التَشَيُّعِ؛ عباد، ضعيف و شيعه غالي است» ۴ در حالي که افزون بر احاديث شيعه و اهل سنت، گزارشهاي تاريخي نيز نخستين مرد گرونده به پيامبر را امام علي عليه السلام ميداند. ۵
تعصبهاي قومي و حب و بغضهاي نژادي نيز در ردّ و پذيرش زودهنگام احاديث بيتأثير نبوده است. احاديث گوناگوني در ستايش و نکوهش برخي مناطق جغرافيايي وجود دارد که کافي است تنها عموميت زماني آنها را نپذيريم و اينگونه روايات را ناظر به زماني خاص و نه هميشگي بدانيم، به شرط آن که نخواهيم همه نياکان خود را در آن شهر و منطقه براي هميشه تاريخ از هر عيب و نقصي بپيراييم و احتمال عيب را در برههاي خاص، هر چند بس کوتاه و يا ناظر به برخي گروهها محال بشماريم. ۶
تمايلات جنسيتى و نگاه صنفى به احاديث نيز رهزن ديگر نقد است. احاديث معصومان به توصيف ويژگيهاى مرد و زن پرداخته و نقص و قوّت هر دسته را براى شناخت خود و جنس ديگر عرضه کرده است. اين شناختها چه در حيطه فردى و چه در آنجا که زن و مرد نقشهاى خانوادگى و اجتماعى را به عهده مى گيرند، در صورتى کامل است و اعتبار دارد که برخاسته از مجموع احاديث معصومان باشد و نمى توان براى ارائه اين تصوير کامل، منسجم و قابل انتساب به دين، تنها به يک حديث و يا احاديث يک کتاب، هر چند مقبول، استناد کرد. در اين بررسى احاديث قوى و ضعيف را بايد در کنار هم نهاد و بر پايه ضوابط دانش رجال و فقه الحديث، به برآيند نهايى آنها حکم داد.
به ديگر سخن، ما نمى توانيم تنها به دليل ضعيف بودن سند روايتى و يا همسو نبودن محتواى حديثى با مقصود خود، آن را از ابتدا کنار بگذاريم و به گردونه بحث و تحقيق وارد نکنيم. در اين ميان آنچه مهم است، تخليه پژوهشگر از خواست ها و جانبداريهاى جنسيتى است. نمى توان به دليل مرد بودن، احاديث قيموميت مردان بر زنان را چنان معتبر و مطلق گرفت که نه هيچ خدشه اى به آن کارگر افتد و نه هيچ قيد و محدوديتى بپذيرد و نمى توان به دليل زن بودن، احاديث نقصان عقل زن را از همان آغاز و بدون بررسى ردّ کرد و بدون پيمودن مسير طولانى فهم متن و مقصود، آن را جعلى خواند. بررسى اينگونه روايات مهم و اثرگذار آنگاه نتيجه مى دهد که همهگونه زمينه ها و شرط هاى دست يافتن به آن از پيش فراهم شده باشد و نگاه پژوهشگر، خواه مرد و خواه زن از گرايش ها و تمايلهاى شخصى، جنسيتى و صنفى تهى باشد. انتظار يک تحقيق درست و يک نتيجه منطبق بر شيوه هاى منطقى از پژوهشگري که پيشتر نظر خود را برگزيده است و احاديث را کورکورانه پذيرفته و يا لجوجانه ردّ کرده است، انتظار به جايى نيست. ما بايد بر پايه فرمايش خردمندانه حضرت على عليه السلام خواسته هاى خود را به پيروى از هدايت درآوريم، نه آن که هدايت را پيرو خواسته خود کنيم. ۷
گفتنى است، خواسته هاى پژوهشگر، گاه شخصى نيست و حتى در برخى موارد رنگى از تقدّس دارد. در نمونه ما، برخى بزرگان، احاديث نقص عقل زنان را گونه اى وهن به اسلام دانسته اند و به قصد زدودن آن، بيآن که احتمالهاي معنايي ديگر را بررسى کنند، بر اساس فهم خود، آنها را کنار نهاده اند. ايشان برخى روايتها را در راستاى توهين به شخصيت حضرت زهرا عليها السلام و خنثى کردن مقاومت منفى ايشان، گرفته و حکم جعل، بر آنها رانده اند. ۸ نمونه هاى ديگرى از احاديث مربوط به ديه و قصاص جنايت زن و مرد، ارث زن و مرد و تعدّد زوجات که همگى در قرآن نيز آمدهاند، موجود است و کتابها و مقاله هاى گوناگونى در اين زمينه نوشته شده است. ۹
نمونه قابل ذکر، سخن والاى پيامبر است که ميفرمايد:«جِهادُ المَرْأَةِ حُسنُ التَبَعُّلُ». اين سخن از امام على، امام صادق و امام کاظم عليهم السلام روايت شده است. ۱۰ بزرگان شيعه مانند کلينى، شيخ مفيد و شيخ صدوق اين حديث را پذيرفتهاند ۱۱ و با روايات ديگر هم تأييد ميشود. ۱۲
برخي اين روايت روشن و مقبول را ردّ و انکار کردهاند ۱۳ در حالى که مشکلى در آن به چشم نمى آيد. مرد لازم است هزينه زندگى را تأمين کند و زن اگرچه مجبور نيست خانهدارى کند، اما شوهردارى وظيفه بزرگ اخلاقى و اجتماعى او است و پاداش جهاد دارد و اين براى زن نه توهين که افتخار است.
1.الموضوعات، ج ۲، ص ۶.
2.ر. ک: اللئالي المصنوعة في الأحاديث الموضوعة.
3.أنس: قال رسول الله: «صلّى عَلىَّ الملائكةُ وعلى عليِّ بن أبيطالب سبع سنين و [ذلك أنّه] لم يصعدا ـ أو لم ترفع ـ شهادة أن لا إله إلا الله من الأرض إلى السماء إلا منّي ومن علي بن أبيطالب» الموضوعات، ج ۱، ص ۳۴۰.
4.الموضوعات، ج ۱، ص ۳۴۱.
5.ر.ک: موسوعة الإمام علي بن أبيطالب عليه السلام، في الكتاب والسنة والتاريخ، ج ۹، الفصل الأول: الخصائص العقائدية، ص ۱۱۱، باب أول من أسلم، ح ۴۰۹۴ تا ح۴۱۲۱؛ شرح نهج البلاغه ابن ابيالحديد، ج ۴، ص ۱۲۲؛ الغدير، علامه اميني ،ج ۳، ص ۲۴۳ ـ ۲۱۹.
6.براي آگاهي بيشتر، ر.ک: بحار الأنوار، ج ۳۲، ص ۲۲۵ و ج ۳۴، ص ۱۰۴ و ج ۴۱، ص ۳۰۱.
7.(يعطف الهوى على الهدى إذا عطفوا الهدى على الهوى، ويعطف الرأي على القرآن إذا عطفوا القرآن على الرأي)؛ نهج البلاغه، خطبه ۱۳۸.
8.براى آگاهى بيشتر از ديدگاه اين بزرگان و نيز پاسخها و نقدهايى در اينباره، ر.ک: مجله علوم حديث، شماره هاى ۲ تا ۵ .
9.از جمله اين نوشتهها، کتاب نظام حقوق زن در اسلام و مسئله حجاب از استاد مطهرى و زن در آينه جمال و جلال از استاد جوادى آملي است.
10.تحف العقول، ص ۶۰؛ الکافى، ج ۵، ص ۹، ح ۱ و ص ۵۰۷، ح ۴؛ نهج البلاغه، حکمت ۱۳۶؛ الفقيه، ج ۴، ص ۴۱۶، ح ۵۹۰۴.
11.ر.ک: موارد پيشين و الخصال، ص ۵۸۷، احکام النساء، شيخ مفيد، ص ۳۹.
12.مانند روايت «جهاد المرأة أن تصبر على ما ترى من أذى زوجها و غيرته»؛ الکافى، ج ۵، ص ۹، ح ۱؛ الفقيه، ج ۳، ص ۴۲۹، ح ۴۵۱۶.
13.مجله زن روز، مهرماه ۱۳۷۶، به نقل از مجله علوم حديث، شماره ۵، ص۸۲.