31
آسيب شناختِ حديث

فصل اول: آسيب‌هاي مرحله صدور حديث

درس دوم : بيان تدريجي، نسخ

اهداف درس:

شناخت دو آسيب موادّ پژوهش در مرحله صدور؛
آشنايي با راه حلّ اين آسيب‌ها.

1. بيان تدريجي

مفهوم و زمينه

قرآن کريم، به تدريج و در طول بيش از بيست سال نازل شد و منظور از سنّت پيامبر نيز زندگي ديني او در طول همين مدّت است. احکام و آموزه‌هاي اسلام، به تدريج و متناسب با نياز و پذيرش نخستين مخاطبان فرود آمد و در يک مسير تکاملي، پيش رفت تا در غدير خم، به کمال رسيد و به عنوان مجموعه‌اي خدا پسند، براي تبيين، تعليم و عمل، در اختيار مسلمانان قرار گرفت. ۱ در اين سير تدريجي، بسياري از احکام به کوتاهي و سادگي و تنها يک بار، بيان و اجراي آن از مسلمانان خواسته مي‌شد. افزون بر اين، برخي از احکام، در درون خود نيز، سيري تدريجي داشتند؛ مانند حکمِ حرمتِ شراب که از بد، ناپسند و منافي با نماز بودن، گذر کرد و سرانجام، چنان قبيح و حرام شد که نوشيدن آن، کيفرِ سنگينِ هشتاد تازيانه را پيدا کرد.
در اين ميان، برخي از احکام به صورت کامل نازل شدند؛ اما تطبيق آنها بر همه افراد و تبيين کامل مفادشان، به عهده جانشينان بر حقّ پيامبر نهاده شد و از اين جا، تأخير بيان، پديدار شد. پس تأخير بيان، به معناي ديرتر آمدنِ بخشي از توضيح و بيانِ حکم، زاييده همين شيوه تدريجي در عرضه آموزه‌هاي ديني بود؛ به اين معنا که آورنده دين، ابتدا حکمي را ارائه مي‌کرد و سپس در بياني ديگر، آن را گسترده‌تر و يا روشن‌تر مي‌نمود.
علّت اين تأخير، به طور معمول، مراعات محدوديتهاي مخاطب و يا زمان و مکان ابراز حکم است. گاه مخاطب نمي‌تواند به يک باره، متحوّل شود و همه آنچه را باور داشته، کنار بگذارد و يا عادتها و کار‌هاي هميشگي خود را به يک باره، تغيير دهد و يا همه نکات ريز و درشت حکم را با هم، به خاطر بسپارد. گاهي نيز فرصت و موقعيت گوشزد کردن قيد‌ها و استثناها پيش نمي‌آيد و گاه موضوع و متعلَّقِ حکم، هنوز موجود نشده و در نتيجه، بيان اوّل، تا چندي کافي و بي‌نياز به دنباله است. ۲
انديشمندان فقيه و اصول‌دانان شيعي، بر اين باورند که اين تأخير، هيچ گاه آن اندازه نشده که وقت عمل در رسد و مکلّف، حکم شرعي را نادرست به انجام رساند و پس از عمل او، بيان تکميلي دوم برسد. به سخن ديگر، ايشان وقوع چنين امري را ناممکن دانسته، آن را مستلزم القاي مکلّف در حکمي نادرست مي‌دانند و نمي‌توان پذيرفت که از پيشوايان معصوم، چنين کاري سر بزند. اما بسياري از همين انديشمندان، وقوع چنين تأخيري را در جايي ممکن مي‌دانند، که: خطاب اوّل، از معصوم صادر شده، اما هنوز وقت عمل به آن نرسيده؛ زيرا مکلّف، زياني نمي‌بيند و با رسيدن بيان دوم، به مقصود اصلي شارع عمل مي‌کند. ۳ به سخن ديگر، گاه بيان اوّل، براي برهه‌اي از زمان کافي است و بسياري از مکلّفاني که در حدّ فاصل خطاب اوّل تا خطاب دوم هستند، با عمل به همان خطاب اوّل، از عهده تکليفِ خود بر مي‌آيند و به مفاد خطاب دوم نيازي نمي‌‌يابند؛ اما مخاطبان و مکلّفانِ، مرحله بعد، به مسائل جديدي مبتلا مي‌شوند که آنان را نيازمند به خطاب دوم مي‌سازد. اينان اگر تنها به خطاب نخست بسنده کنند، به وظيفه حقيقي خود عمل نکرده‌اند و تنها بخشي از دستور و آيين صادرشده را اجرا کرده‌اند. پس خطاب دوم، در آغاز اين مرحله و پيش از پيدايش اين نياز، صادر مي‌شود تا براي اينان نيز مشکلي پيش نيايد.
ما در روزگار کنوني و از پسِ سال‌ها صدور احاديث متعدّد و پي در پي، نبايد به يک بيان اکتفا کنيم؛ بلکه وظيفه داريم همه روايات صادر‌شده در يک مسئله را به صورت طولي، در کنار هم قرار دهيم و به معناي برآمده از مجموع آنها تن دهيم. با غفلت از اين مسئله و بسنده کردن به يکي از دو بيان، اوّل يا دوم، يا به عمل ناقص و غير منطبق با مقصود اصلي دين دچار مي‌شويم و يا به دليل سربسته بودن اجمالِ خطاب اوّل و نيافتن خطاب‌هاي مبين و روشنگر بعدي از سوي ائمه، در ورطه حيرت و سرگرداني، فرو مي‌رويم.
اين آسيب، بيشتر در احاديث مجمل، مطلق و عام اتفاق مي‌افتد. فهم در احاديث مجمل، نيازمند بيان تکميلي است و چه بسا بدون آن، به مطلوب شارع دست نيابيم و حکم دين را بر مصداق واقعي اما ناشناخته آن، تطبيق ندهيم؛ چنان‌که نمونه‌اش در خمس، خواهد آمد.
در احاديثِ به ظاهر عام و يا مطلق نيز اگر به حديث مقيد و مخصِّص، دست نيابيم، حکمي را نادرست اجرا مي‌کنيم و آن را بر فرد و مصداقي تطبيق مي‌دهيم که مطلوب شارع نيست. در مثل، عالم فاسق و درباري را با استناد به «أکرِمِ العلماءَ» بزرگ مي‌داريم و از تخصيص آن به وسيله «لا تُکرِمِ الفُسّاقَ مِن العُلماء» غفلت مي‌ورزيم. در ادامه، نمونه مشخّصي را خواهيم آورد که برخي از فقيهان، آن را مصداق تأخير بيان دانسته‌اند.

1.الْيوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيكُمْ نِعْمَتِـى وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ دِيناً؛ امروز دين شما را برايتان كامل و نعمت خود را بر شما تمام گردانيدم، و [آيين] اسلام را براى شما برگزيدم؛ مائده/ ۳.

2.نمونه خمس، اين مسئله را به زودي روشن مي‌کند.

3.ر.ک: کتاب‌هاي اصول فقه مانند: عدة الأصول (ط.ج)، الشيخ الطوسي، ج ۲، ص ۴۴۸ و ۴۵۷؛ معارج الأصول، المحقق الحلي، ص ۱۱۱؛ مبادئ الوصول، العلامة الحلي، ص ۱۶۱؛ معالم الدين و ملاذ المجتهدين، ابن الشهيد الثاني، ص ۱۵۸ ـ ۱۵۷؛ قوانين الأصول، الميرزا القمي، ص ۳۴۱. و کتاب‌هاي فقهي مانند: مختلف الشيعة، العلامة الحلي، ج ۱، ص ۱۹۶؛ تذكرة الفقهاء (ط.ق)، العلامة الحلي، ج ۲، ص ۲۵۱؛ إيضاح الفوائد، ابن العلامة، ج ۱، شرح ص ۱۲؛ ذكرى الشيعة في أحكام الشريعة، الشهيد الأول، ج ۴، ص ۷۶؛ المهذّب البارع، ابن فهد الحلي، ج ۱، شرح ص ۲۵۳؛ جواهر الكلام، الشيخ الجواهري، ج ۴۱، ص ۳۱۸؛ گفتني است در دوره اخير، برخي تأخير بيان از وقت نياز را، به خاطر مصالح مهم‌تري مانند تقيه، جايز مي‌دانند؛ ر.ک: أجود التقريرات، تقرير بحث النائيني، للسيد الخوئي، ج ۲، ص ۵۱۷، ۵۱۸؛ مصباح الأصول، تقرير بحث الخوئي، الحسيني البهسودي، ج ۳، ص ۴۱۱.


آسيب شناختِ حديث
30
  • نام منبع :
    آسيب شناختِ حديث
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    زائر
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1389
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 281035
صفحه از 320
پرینت  ارسال به