گستره وقوع تقيه
تاريخ تقيه و نمونههاي يافتشده آن، محدوديت موارد تقيه را نشان ميدهد. با بررسي تاريخ حديث، به سادگي ميتوان چند حديث تقيهاي يافت که همگي در فقه و يا اموري مانند جنبه سياسي امامتاند؛ اما براي تقيه در انديشههاي کلامي و عقايد اصلي، نمونههاي چنداني در دسترس نيست و چنين حديثي در بخش اخلاق و مواعظ، تقريباً ناياب است. علّت اين امر نيز روشن است: زيرا در توصيه به اخلاق نيکو و رفتار پسنديده، زمينه بيم از کسي وجود ندارد. افزون بر اين، خلفاي اموي و عباسي، نه ميخواستند و نه ميتوانستند سيماي حکومت را چهرهاي غير اخلاقي و ناپسند جلوه دهند و سپس آن را چنان بر جامعه حاکم و غالب سازند که مخالفت با آن، ممکن نباشد و امامان، ناگزير از همراهي با آن باشند. جالب توجه اينکه در دو مسئله شرابخواري و غنا ـ با همه رواجش ميان زمامداران ـ ، نه تنها هيچگونه موافقت فتوايي و عملياي از امامان مشاهده نشده؛ بلکه مخالفت گفتاري و رفتاري ايشان با اين دو گناه، زبانزد بوده است. ۱ افزون بر اين، احاديثي چند، تقيه نکردن امام باقر و امام صادق عليه السلام را در مخالفت با نوشيدن مسکر، به صراحت بيان کردهاند. ۲
گفتني است تعداد احاديث فقهي تقيهاي نيز، چندان زياد نيست. شيخ طوسي در ميان حدود چهارده هزار روايتي که در تهذيب الأحکام آورده، تنها حدود دويست روايت و يا گروه حديثي را تقيهاي ميداند، که برخي از آنها هم، احتمالي است و نه حتمي. شيخ حرّ عاملي نيز در ميان بيش از سي و پنج هزار گزارش وسائل الشيعة، تنها حدود چهارصد روايت را تقيهاي خوانده است و فقط شيخ يوسف بحراني در الحدائق الناضرة، تعداد آنها را تا نهصد روايت رسانده است. مبناي نظري بحراني در تقيه، با ديگر فقيهان شيعه تفاوت دارد. ۳
1.ر.ک: الکافي، ج ۶، ص ۴۱۳، باب «من اضطرّ إلي الخمر للدواء أو للعطش أو للتقية»؛ همان، ص ۴۱۵ و ۴۲۳، باب «الفقّاع»؛ همان، ص ۴۳۱، باب «الغناء».
2.ر.ک: همان، ص ۴۱۴ و ۴۱۵، ح ۱۱ و ۱۲.
3.بحراني، وجود قول مشابه از عامه را شرط تقيهاي بودن روايت، نميداند؛ ر.ک: الحدائق الناضره، ج ۱، ص ۵ و نقش تقيه در استنباط، صفري فروشاني، ص ۲۴۷، ۲۵۱ و۲۵۲.