67
آسيب شناختِ حديث

گونه هاي تصحيف

حديث مُصحَّف را با توجه به نوع تصحيفي که در آن رخ داده است، به «لفظي» و «معنوي» تقسيم مي‌کنند. تصحيف معنوي، گونه‌اي تحريف معنايي است و با بحث کنوني ما ارتباطي ندارد. ۱ امّا تصحيف لفظي، هنگامي رخ مي‌دهد که الفاظ متن يا سند، به الفاظ ديگري که مشابه آن است، تغيير کند. اين تشابه، ممکن است در شنيدن يا ديدن باشد؛ يعني گاهي صورت گفتاري آن الفاظ، شبيه يکديگر است و گاهي شکل نوشتاري آنها. تصحيف لفظي، چه شنيداري و چه ديداري، ممکن است در سند يا متن روي دهد. پس تصحيف لفظي را با توجه به علّت تصحيف، به «شنيداري» و «ديداري» و هر کدام را با توجه به مکان وقوع تصحيف، به «سندي» و «متني» تقسيم مي‌کنند. در ادامه، انواع تصحيف لفظي را برمي‌‌شماريم:

1.تصحيف معنوي، هنگامي است که تغييري در لفظ سند يا متن حديث رخ نمي‌دهد؛ بلکه معناي آن، اشتباه فهميده مي‌شود. مثلاً حرف جرّ «مِن» در جايي که بيانيه است، تبعيضيه تلقي ‌شود، يا کلمه‌اي که در چند معنا مشترک است، اشتباهاً به معنايي تفسير ‌شود که مراد گوينده نيست. براي نمونه، در جوامع حديثي اهل سنت (صحيح البخاري، ج ۵، ص ۱۳۷؛ صحيح مسلم، ج ۵، ص ۷۵) آمده است که پيامبر اکرم در بستر بيماري، به اطرافيان خود، چنين فرمان داد: «ائتُونِي أکتُبُ لَکُم کِتاباً لا تَضِّلُوا بَعدِي؛ برايم [دوات و کاغذي] بياوريد تا براي شما نوشته‌اي بنگارم که پس از من، گمراه نشويد»؛ ولي آنان گفتند [و به نقل بخاري، عمر گفت (ر.ک: همان، ج ۱، ص ۳۷.)]: «ما شأنُه؟ أهْجَرَ!؛ او را چه شده است؟ هذيان مي‌گويد!». «أهجَر» از باب «إفعال» و به معناي «هذيان گفتن» است. از اين رو، برخي از شارحان اين جوامع، به تفسير و توجيه سخن خليف? دوّم پرداخته‌اند و بعضاً مراد از آن را «هجرت از دنيا» دانسته‌اند. چنين تفسيري از تعبير يادشده، بر خلاف قواعد زباني است و اشتباهي است که به تصحيف معنوي انجاميده است؛ ر.ک: الرواشح السماوية، ص ۲۱۰ و ۲۱۱


آسيب شناختِ حديث
66

فصل دوم: آسيب‌هاي مرحله نقل حديث

درس چهارم : تصحيف، تحريف و قلب

اهداف درس:

آگاهي از تصحيف، تحريف و قلب در متن و سند حديث؛
چگونگي کشف و حلّ اين آسيب‌ها.

5. تصحيف

تعريف تصحيف

واژه «تصحيف»، از مادّه «ص، ح، ف» به معناي «خطا کردن» است و «مُصَحَّف»، اسم مفعول آن به معناي «اشتباه نوشتاري» است؛ ۱ ولي معناي اصطلاحي آن، اندکي عام‌تر است، چنان‌که «حديث مُصحَّف» چنين تعريف شده است:
هو ما غُيرَ بعضُ سَنَدِه أو مَتنِهِ بِما يشابِهُهُ أو يقرُبُ مِنهُ. ۲
حديثي که بخشي از سند يا متن آن، به چيزي شبيه آن يا نزديک به آن، تغيير کرده باشد.
گاه در جريان نقل کتبي و شفاهي حديث، اشتباهات و تغييراتي صورت مي‌گيرد که نتيجه آن، دگرگوني معناي حديث و نافهمي مقصود معصوم است. احتمال چنين تغييراتي، از نکات مهمّ بايسته توجه در فهم و نقد روايت و اعتبارسنجي و عمل به مضمون حديث است. تصحيف در همه متون تاريخي و از جمله در حديث، فراوان و پديده‌اي شايع است. ۳ شيخ طوسي نيز به اين موضوع اشاره کرده و در بارة دسته‌اي از راويان صدر اسلام، گفته است:
فإنَّهم كانوا يَسمَعُونَ الحديثَ مِن النبيِّ ولا يَكتُبونَه فَيَسهُونَ عنه أو عن بَعضِه فَيَقَعُ الغَلَطُ في نقلِه. ۴
اصحاب پيامبر حديث را از ايشان مي‌شنيدند؛ ولي چون آن را نمي‌نوشتند، همه آن و يا پاره‌اي از آن را فراموش مي‌کردند و بدين سان، دچار اشتباه در نقل آن مي‌شدند.
گفتني است گاه به مصحَّف، «محرَّف» هم گفته مي‌شود؛ اما برخي، تصحيف را با تحريف متفاوت دانسته‌اند. ۵ چنان‌که خواهيد ديد، ما نيز در اينجا، پديده تحريف را آسيبي متفاوت به شمار آورده، جداگانه بررسي کرده‌ايم.

1.لسان العرب، ابن منظور، ج ۹، ص ۱۸۷؛ و نيز ر.ک: القاموس المحيط، فيروزآبادي، ج ۱، ص۲۱.

2.مقباس الهداية في علم الدراية، مامقاني، ج ۱، ص ۲۳۷.

3.جاحظ در كتاب الحيوان مي‌نويسد: «ربما أراد مؤلفُ الكتاب أن يصلحَ تصحيفاً أو كلمة ساقطة فيكون إنشاء عشر ورقات من حرّ اللفظ وشريف المعاني أيسر عليه من إتمام ذلك النقص حتى يردّه إلى موضعه من اتصال الكلام. وقد قيل: إذا نسخ الكتاب ولم يعارض، ثم نسخ ولم يعارض خرج أعجمياً. وهذا هو الحقّ المبين، والحقّ أبلج لا يحتاج إلى زيادة البراهين»؛ الحيوان، ج ۱، ص ۶۴ (به نقل از: كمال الدين و تمام النعمة، شيخ صدوق، مقدّمه مصحّح، ص ۱۴).

4.عدّة الأصول، شيخ طوسي (ط.ج)، ج ۱، ص ۹۵ ـ ۹۴.

5.ر.ک: توضيح المقال، ملّاعلي کني، ص ۲۸۰؛ مقباس الهداية، ج ۱، ص ۲۴۳.

  • نام منبع :
    آسيب شناختِ حديث
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    زائر
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1389
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 282353
صفحه از 320
پرینت  ارسال به