راه حلّ تصحيف
تصحيفها و ديگر اشتباهاتِ رخداده در نسخه هاى گوناگون، برخاسته از بيدقّتي در خواندن و نوشتن احاديث است؛ زيرا تا چند دهه پيش، نقل تصويرى كتاب و حديث به شيوه عكسبردارى و پويش (اسكن)، ممكن نبود و محدثان، به ويژه از قرن سوّم به اين سو، حديث را از نسخه اصلى خوانده و سپس، قرائت خود را مى نوشتند. از اين رو، خطا از دو ناحيه مى توانست راه يابد: گاه در قرائت و گاه در کتابت؛ هرچند در کتابت، خطاهاي بيشتري رخ داد. ۱ آنچه به اين موضوع دامن زد، نقطهها، دندانهها، حركات حروف و علائمي چون تشديد است که گاه تغيير و يا جا به جايى آنها در کلمات، معنا را به طور کلّي عوض ميکند.
براي حلّ اين معضل، بايد قرائتها و کتابتهاي گوناگون يک حديث را به دست آورد و با مقايسه و كنار هم نهادن همه نقلها يا نسخههاي گوناگون، در يک تعامل شناور و دو سويه، متن اصلى را تعيين کرد. نسخه هاى متعدّد يک حديث، به دو گونه متفاوت به دست مى آيند: نخست، گردآوري دست نوشته هاى كاتبان مختلف، خواه معاصر مؤلّف باشند يا نباشند؛ و دوم: بررسي كتابهاى ديگرى كه همان حديث را نقل كرده اند؛ چه اين كتابها منبع كتابي باشند که در دست پژوهش داريم (مانند كتابهاى شيخ صدوق، نسبت به مکارم الأخلاق و مشکاة الأنوار) و چه منبع آن نباشند و آن حديث را از طريق ديگرى نقل کرده باشند (مانند كتاب من لا يحضره الفقيه نسبت به كافى).
نبايد از نظر دور داشت كه نقل همان حديث در شرحها و جوامع روايى، با استناد به همان منبعى كه روايت مورد بررسى ما در آن آمده نيز سودمند است (مانند: نقل بحار الأنوار از أمالى صدوق، و نقل وسائل الشيعة از كتب اربعه)؛ زيرا ممکن است نسخه هاى موجود نزد آن شارحان يا مؤلّفان جوامع روايى، کامل تر و صحيح تر از نسخه هايى بوده باشند که هماينک در دسترس ما است. امروزه، در احيا و تصحيح متون و مصدريابى آنها، از همه اين ها استفاده ميکنند و براى يافتن متنهاى مشابه و تقويت متن، از ديگر نقلها و ديگر كتابها و مجموعه هاى روايى نيز يارى ميگيرند. اين روش، در عمل كارا و سودمند است.