87
آسيب شناختِ حديث

درج در سند

در بخش سند نيز ناقلان و يا کاتبان حديث، گاه، پس از نام فرد مشترکِ واقع‌شده در سند، صفتي مي‌افزايند تا ابهام و اجمال سند را بزدايند، و يا به جاي «عدّةٌ مِن أصحابنا»، نام يکي از آنها را مي‌نهند تا او را معين کنند و سند روشن‌تر شود. اين افزوده‌ها، گاهي نادرست‌اند و حديث معتبري را غير معتبر و نامعتبري را معتبر مي‌نمايانند. براي تبيين اين آسيب، به ذکر نمونه‌اي بسنده مي‌کنيم، بدون آن که در باره آن داوري کنيم؛ زيرا اين کار به عهده دانش رجال است.
براي نمونه، «ابن سِنان» عنوان مشترک ميان «عبد الله بن سِنان» و «محمد بن سِنان» است. در وثاقت و جلالت عبد الله، هيچ ترديدي نيست؛ اما در باره محمد، اختلاف است. از اين رو، شيخ حرّ عاملي منظور از «ابن سِنان» را در برخي از موارد با درج توضيحي در ميانه سند، مشخص کرده است؛ مانند اين سند:
وعنه، عن أبيه، عن ابن محبوب، عن ابن سِنانٍ ـ يعني عبدَ الله ـ ، عن أبان بن تَغلِبَ قال: سمعتُ أبا عبد الله عليه السلام يقول: «الذي يُقتَلُ في سبيلِ اللهِ يُدفَنُ في ثيابِه ولا يُغسَّلُ إلّا أنْ يُدرِكُه المسلمونَ وبه رَمَقٌ ثمَّ يَموتُ بعدُ، فإنَّه يُغسَّلُ ويُكفَّنُ ويُحنَّطُ، إنَّ رسولَ اللهِ كَفَّنَ حمزةَ في ثيابِه ولَمْ يُغَسِّلْه، ولكنَّه صَلَّى عليه».۱
سند ذيل، نمونه‌اي با دو درج است؛ هرچند تمايز درج از اصل آشکار است.
مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ مَهْزِيَارَ عَنِ الْحَسَنِ ـ يَعْنِي ابْنَ سَعِيدٍ ـ عَنْ فَضَالَةَ عَنِ ابْنِ سِنَانٍ ـ يَعْنِي عَبْدَ اللهِ ـ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللهِ عليه السلام يَقُولُ «إِنَّ الْعَبْدَ يَقُومُ فَيَقْضِي النَّافِلَةَ فَيُعَجِّبُ الرَّبُّ مَلَائِكَتَهُ مِنْهُ فَيَقُولُ: مَلَائِكَتِي! عَبْدِي يَقْضِي مَا لَمْ أفْتَرِضْهُ عَلَيْه».۲

1.وسائل الشيعة(آل البيت)، ج ۲، ص۵۱۰، و نيز ر.ک: ج ۱، ص ۲۵۴، ح ۶۶۰؛ ج ۲، ص ۸۸ ح ۱۸۹۳؛ ج ۳، ص ۵۳، ح ۳۰۰۷؛ ج ۴، ص ۱۱۹، ح ۴۶۷۵؛ ج ۶، ص ۴۴۰، ح ۸۳۸۸.

2.همان، ج ۴، ص ۷۵.


آسيب شناختِ حديث
86

نمونه نادرست

گاه برشمردن يک آسيب و ارائه نمونه‌هاي متعدّد براي آن، موجب مي‌شود که در باره فراواني آن آسيب، مبالغه شود و برخي احاديث هم که دچار آن آسيب نيستند، از احاديث آسيب‌ديده به شمار آيند. براي نمونه، برخي از شرح‌ها و عبارت‌هاي شيخ صدوق، گاه چنان با متن روايات کتاب من لا يحضره الفقيه پيوند خورده، که تشخيص آنها مشکل است. ۱ برخي از حديث‌پژوهان، موارد اين آسيب را در اين کتاب، فراوان دانسته‌اند؛ ۲ اما تنها در سنجش با کتاب‌هاي بسيار معتبر و منقَّحي مانند الکافي است که مي‌توان درج در آن را‍ «بيشتر» دانست؛ وگرنه، تعداد آنها در مقايسه با چندين هزار حديث موجود در خود کتاب اندک است. در هر حال، چه بسا پيروي از چنين ديدگاهي، موجب شود که احاديثي مانند حديث ذيل را آسيب‌زده بينگاريم و عبارت پاياني حديث را ـ تنها به دليل کاربرد اصطلاح «لا ينبغي» در زبان فقيهان ـ ، عبارت مؤلف کتاب، و نه جزء متن حديث، بخوانيم؛ در حالي که اين اصطلاح، در زبان امامان نيز به کار ‌رفته و محدّثان پيش و پس از صدوق، مانند کليني و طوسي نيز حديث را با همين متن، نقل کرده‌اند. ۳ متن روايت، چنين است:
داوودبن سرحان عن أبي عبد الله قال: «لاأرَى الاعتكافَ إلّا في المسجدِ الحرامِ، أومسجدِ الرسول،أوفي مسجدٍ جامعٍ، ولايَنبغي لِلمُعتكِفِ أنْ يَخرُجَ مِن المِسجد الجامِع إلّا لِحاجة لا بُدَّ مِنها، ثم لا يَجلِسُ حتَّى يَرجِعَ، والمَرأةُ مِثلُ ذلك».۴
امام صادق عليه السلام: اعتكاف را جز در مسجدالحرام يا مسجد پيامبر يا مسجد جامع، روا نمي‌دانم، و روا نيست كه معتكف از مسجد خارج شود؛ مگر براي نياز ضروري. در اين صورت، [جايي] توقف نمي‌كند تا به مسجد باز گردد. زن نيز اين‌گونه است.

1.ر.ک: الفقيه، ج ۲، ص ۳۴۸، ۳۷۲، ۴۰۰ و ۴۳۲؛ همان، ج ۳، ص ۲۰۳، ۲۸۰ و ۳۴۱.

2.ر.ک: توضيح المقال، ملّا علي کني، ص ۲۸۳.

3.الكافي، ج ۴، ص ۱۷۶؛ تهذيب الأحكام، ج ۴، ص ۲۹۰.

4.الفقيه، ج ۲، ص ۱۸۵، ح ۲۰۹۱.

  • نام منبع :
    آسيب شناختِ حديث
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    زائر
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1389
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 283813
صفحه از 320
پرینت  ارسال به