89
آسيب شناختِ حديث

9. سِقط

تعريف و نمونه

سقط، گونه‌اي تقطيع ناخواسته و در نقطه مقابل درج است. در سقط، بخشي از متن يا سند حديث، ساقط مي‌شود و حديث را مبهم و يا بي‌اعتبار و ناپذيرفتني مي‌کند. نمونه ساده اين اتفاق، حديث ذيل است:
حدثنا محمدُ بن عيسى عن الحسن بن محبوب والحجالُ عن العلا عن محمدِ بنِ مسلم عن أبي جعفر عليه السلام قال: «لا تَبقَى الأرضُ بِغَيرِ إمامٍ ظاهرٍ».۱
با دقّت در اين حديث، به آساني مي‌توان به مشکل متن پي برد؛ چرا که صدها سال است در دوره غيبت زندگي مي‌کنيم و امامِ بر حقّ ما، از ديده‌ها غايب است. افزون بر اين، احاديث ديگر، حاکي از آن‌اند که زمين، از مجموع امام ظاهر و باطن، تهي نمي‌شود. جالب است که اين احاديث، در خود کتاب بصائر الدرجات و در کنار همين حديث نيز آمده‌اند. ما ابتدا يکي از اين احاديث را که صفّار بلافاصله پس از نقل حديث مورد بحث ما آورده است، گزارش مي‌کنيم و سپس نقل‌هاي منابع ديگر را مي‌آوريم. از آنجا که سند اين نقل‌ها و متن اصلي‌ آنها يک‌سان است، روشن مي‌شود که نقل بصائر الدرجات، دچار سقط است، نه آن که در ديگر نقل‌ها افزايشي حاصل شده باشد.
۱. حدثنا محمدُ بن عيسى عن الحسن بن محبوب عن هشام بن سالم عن أبي إسحاق الهمداني قال حدثني الثقةُ مِن أصحابِنا أنَّه سَمِعَ أميرَ المؤمنينَ عليه السلام يَقُولُ:«اللهمَّ [إنَّك]۲لا تُخلِي الأرضَ مِن حُجةٍ لكَ على خَلْقِكَ ـ ظاهرٍ أو خافِي۳مَغمورٍ ـ لئلا تُبطِلَ حُجَّتَكَ وبُنيانَكَ».۴
۲. الحميري، عن السندي بن محمد، عن العلاء بن رزين، عن محمد بن مسلم: عن أبي جعفر عليه السلام، قال: «لا تَبقَى الأرضُ بغَيرِ إمامٍ ظاهرٍ أو باطنٍ».۵
۳. علل الشرائع: أبى رحمه الله قال: حدثنا عبدُ الله بن جعفر الحميري، عن السندي بن محمد، عن العلا بن رزين، عن محمد بن مسلم عن أبي جعفر عليه السلام قال: «لا تَبقَى الأرضُ بغَيرِ إمامٍ ظاهرٍ أو باطنٍ».۶

1.بصائر الدرجات، ص ۵۰۶، ح ۱۴.

2.ر.ک: کمال الدين و تمام النعمة، شيخ صدوق، ص ۲۹۴.

3.گويي «خافٍ» (به معناي پنهان) صحيح باشد. ر.ک: همان.

4.بصائر الدرجات، ص ۵۰۷، ح ۱۵.

5.الإمامة والتبصرة، ابن بابويه قمي، ص ۳۱.

6.علل الشرائع، شيخ صدوق، ج ۱، ص ۱۹۷.


آسيب شناختِ حديث
88

درج نسخه‌ بدل

گفتني است اگر همراه متن، نسخه ‌بدل آن نيز نقل شود، مي‌توان آن را نوعي درج شمرد؛ چرا که در واقع، کاتب يا ناقل حديث، بايد يکي از دو عبارت را گزارش مي‌کرد و ديگري را در حاشيه مي‌آورد، اما هر دو را آورده و مخاطب را يا در فهم متن و يا در رد و قبول سند، به اشتباه انداخته است. نمونه آن، درج در سند حديث زير است که در چاپ قبلي وسائل الشيعة اتفاق افتاده است:
عنه (= أي عن البرقي عن محمد بن علي)، عن عيسى عُبيسِ بنِ هشام، عن أبي إسماعيل الفرّاء، عن زيد الشَحّام، عن أبي عبد الله عليه السلام قال: تَدعو للضّالّةِ: «اللهُمَّ إنَّكَ إلهُ مَن في السماءِ وإلهُ مَن في الأرضِ، وعَدْلٌ فيهما، وأنتَ الهادي مِن الضالّةِ وتَرُدُّ الضالّةَ، رُدَّ عَلَيَّ ضالّتي فإنَّها مِن رزقِكَ وعَطيَّتِكَ، اللهمَّ لا تَفتِنْ بِها مُؤمناً ولا تعر۱بِها كافراً، اللهمَّ صَلِّ على محمدٍ عبدِكَ ورسولِكَ وعلى أهلِ بيتِه».۲
شاهد مثال، «عيسي عبيس بن هشام» است که چنين نامي در ميان راويان نداريم؛ ولي دو راوي را به نام‌هاي «عبيس بن هشام» و «عيسي بن هشام» مي‌شناسيم. البته «عبيس» مشهورتر است و در اين جا نيز درست‌تر مي‌نمايد که راوي حديث باشد؛ زيرا در منبع اصلي اين حديث، المحاسن برقي، «عبيس» آمده است. ۳ مشخص است که ترديد ميان اين دو تن، نخست موجب شده که يک احتمال را در اصل گزارش بياورند و احتمال ديگر را در حاشيه مطرح کنند؛ اما ناقلان بعدي، به اشتباه، هر دو را در اصل آورده‌اند و اين نام پديد آمده است.

1.در المحاسن، ج ۲، ص ۳۶۳، «لا تُغْنِ؛ غني مگردان» و در وسائل الشيعة چاپ آل البيت، ج ۱۱، ص ۴۲۱، «لا تُعِنْ؛ ياري مکن» آمده است.

2.وسائل الشيعة (اسلامية)، ج ۸، ص ۳۰۸، ح ۳ به نقل از المحاسن.

3.المحاسن، ج ۲، ص ۳۶۳، ح ۱۰۰.

  • نام منبع :
    آسيب شناختِ حديث
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    زائر
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1389
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 283817
صفحه از 320
پرینت  ارسال به