در قرن يازدهم ، فخر الدين بن محمّد علىّ خفاجى ، مشهور به طُريحى (م 1087 ق) كه از شيعيانِ ادبْ آموخته و سيراب شده از علم صحيح اهل بيت عليهم السلام بود ، كوششى بزرگ را آغاز كرد. او به تحقيق در واژه هاى ناآشناى قرآن و حديث پرداخت ، و در پى ده ها سال تلاش علمى و تأليف چهل كتاب در دانش هاى گوناگون ، موفق شد در آخرين دهه عمر پربارش ، كتاب مجمع البحرين و مطلع النيّرين را به پژوهشگران و كاوشگران حديث اهل بيت عليهم السلام عرضه كند. او افزون بر شرح و تفسير واژه هاى مبهم قرآن و حديث ، گاه تاريخچه اى از پيامبران ، محدّثان ، دانشمندان ، پادشاهان و حتّى مكان ها به دست داد ، و با توضيح عقايد و فرقه ها ، كتاب خود را به يك دائرة المعارف كوچك شيعى ، تبديل نمود .
او در تدوين مجمع البحرين ، از همه كتاب هاى مهم غريب الحديث ، لغت ، تفسير و دانش فراوان و اندوخته علمى خود سود برد ۱ ، و در ترتيب واژه ها ، از روش جوهرى در الصحاح ، اقتباس كرد ، و آنها را مطابق مادّه كلمه و بر طبق حرف آخر ، ترتيب الفبايى داد. او براى آسان كردن دستيابى مراجعه كنندگانى كه از علم صَرف و اشتقاقْ اطّلاع چندانى نداشتند ، حرف همزه و الف منقلب از واو و ياء را يكسان به شمار آورد ، و همه كلمات مهموز اللام و ناقص را در حرف «الف» كتاب ، جاى داد. طريحى ، در تفسير و شرح حديث و واژه هاى غريب آن ، به خاستگاه آنها هم نظر داشته و تلاش كرده است خود را از تفسيرهاى متكرّر ، ولى بدون سند و اعتبار كه ساخته و پرداخته اخبارگويان و قصّه پردازان ـ و نه گفته راويان وحى ـ است ، دور نگه دارد. ۲ او همچنين بر اساس بهره گيرى از علم اهل بيت عليهم السلام ، گاه مصداق هاى منطبق شده را ، به عنوان معانى واژه ها ذكر مى كند. ۳
1.براى نمونه ، بنگريد : مواد «جدا» ، «ثوا» ، «دوا» ، «طوق» ، «ترك» ، «ضلّ» ، «عسقل» ، «لطم».
2.بنگريد : واژه هاى حطيم و ملتزم .
3.بنگريد : واژه نور و تطبيق آن بر امامان عليهم السلام .