141
در پرتوِ حديث

هم در آغاز اين معنا را مى پذيرد ، اما با توجه به اخبار ديگر و با يارى گرفتن از يك نسخه ، برداشتى متفاوت و شايد مقبول تر را ارائه مى دهد و چنين مى گويد :
قد تقدّمت الأخبار فى ذمّ ترك شكر المنعمين من الناس ، و ليس فى بعض النسخ لفظة «لا» ، و كأنّه من النسّاخ ، و يمكن أنّ المراد به من كان نظره إلى الناس فقط؛۱احاديثى كه ناسپاسى در مقابل احسان و نيكى مردم را نكوهش مى كرد ، ذكر شد؛ اما در بعضى از نسخه ها لفظ «لا» وجود ندارد و احتمال دارد از اشتباه نسخه برداران باشد ، ولى ممكن است عبارتِ «لايشكر اللّه من يشكر الناس» صحيح باشد و منظور از آن ، كسانى باشند كه هنگام سپاسگزارى ، با غفلت از نعمت دهنده حقيقى تنها به مردم توجه دارند.
اين توجيه عبارات به ظاهر نامقبول و استخراج احتمالات مقبول از آن ، نشان دهنده فهم عميق مصحّح و محدّث است و هم ابراز كار او ، تا سريع و شتاب آلود ، نسخه اى را كنار نگذارد و خوانندگان را از متنى كه محتمل است واقعى ، و حتى درست تر از ديگر متون باشد ، محروم نكند.
نمونه هاى متعدد تصحيح متن ، آنچنان فراوان اند كه اگر فقط نشانى آنها بيايد ، صفحات زيادى را پر مى كند و از اين رو ، اين بخش را با ارجاع به چند نشانى به پايان مى بريم ۲ .

بر نمودن تصحيف ها

تصحيف و تحريف ، به عنوان دو فعاليت خواسته و ناخواسته ، موجب نرسيدن متن اصلى حديث به ما شده است . تغيير متن حديث ، به طور غالبى ، تغيير مفهوم حديث را در پى دارد و از اين رو ، آگاهى از وقوع يا عدم وقوع آن ، جزو پيش نيازهاى فهم حديث است . كشف تصحيف افزون بر دسترسى به نسخه هاى ديگر ، كاوش هاى عقلى و سنجش متن با موازين مقبول در حوزه مرتبط با محتواى حديث را مى طلبد ، تا در يك تعامل دو سويه

1.روضة المتقين ، ج ۱۳ ، ص ۲۱ .

2.بنگريد : روضة المتقين ، ج ۱ ، ص ۸۰ «اكثر» و «اكبر» ، ص ۱۰۱ : «أن لا اُحدث بلسانى شيئا» و «أن لا اُحدث حدثا» و ص ۲۹۱ ، «أنق غسلى» و «أنق غلّى» و ص ۳۴۴ و ... .


در پرتوِ حديث
140

مجلسى از رهگذر همين مراجعات فراوان به نسخه ها ، به سقط ها و نقصان ها و نيز افزوده هاى ناسخان و راويان كه إسناد يا فهم حديث را با مشكل جدّى روبرو مى كند ، پى برده و آنها را تذكر داده است . او در باب طهارت ، به هنگام شرح حديث «دخول مردم به دين و آمدن فوج قبيله أزْد از يمن» ، مى گويد :
والظاهر أنّه سقط من العبارة شى ء ، و يؤيّده ما رواه الصدوق فى العلل؛گويى چيزى از عبارت افتاده است و روايت شيخ صدوق در كتاب علل الشرايع اين را تاييد مى كند.۱.
علّت اين تحقيق و ارجاع به نسخه و كتاب ديگر ، نقل مستقيم اين قضيه از سوى امام صادق عليه السلام است كه نمى تواند در عصر پيامبر صلى الله عليه و آله باشد تا خود شاهد واقعه دخول قبيله ازد گردد ، اما در نقل علل الشرايع ، امام صادق عليه السلام اين قول را به پيامبر صلى الله عليه و آله نسبت مى دهد و اسناد و نسبت حديث درست مى شود.
و در جايى ديگر و به گاه شرح حديث ، به نقل عبارتِ زياد گشته در تهذيب الاحكام شيخ طوسى اشاره مى كند. ۲
مثال بارز زياده در حديث ، خلط تفسير راوى با متن است . مجلسى به خوبى متوجه اين نكته بوده و به مناسبت بدان تذكر داده است . مثلاً در در ذيل حديث «ليس للنساء من سَرَاة الطريق ، و لكن جنبيه؛ يعنى وسطه؛ شايسته نيست زنان از وسط راه بروند ، بلكه از كناره هاى آن حركت كنند» ، مى گويد :
«يعنى وسطه » تفسير راوى از «سراة» است. ۳
مرحوم مجلسى رحمه الله ، در تصحيح و تدقيق متن نسخه ها ، تنها به آنچه در دسترس دارد بسنده نمى كند و بر اساس تسلّط كم نظيرش بر اخبار اهل بيت عليهم السلام ، از حافظه خود كمك مى گيرد و نسخه هاى نا مأنوس را توجيه مى كند . همه ما حديث «لا يشكر اللّه من لا يشكر النّاس» را شنيده و در بسيارى از محاورات روز مرّه خود بدان استناد مى كنيم ، و مجلسى رحمه الله

1.روضة المتقين ، ج ۱ ، ص ۱۷۲ .

2.همان ، ج ۸ ، ص ۱۳۸ .

3.همان ، ج ۸ ، ص ۳۶۷.

  • نام منبع :
    در پرتوِ حديث
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1389
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 302785
صفحه از 410
پرینت  ارسال به