هم در آغاز اين معنا را مى پذيرد ، اما با توجه به اخبار ديگر و با يارى گرفتن از يك نسخه ، برداشتى متفاوت و شايد مقبول تر را ارائه مى دهد و چنين مى گويد :
قد تقدّمت الأخبار فى ذمّ ترك شكر المنعمين من الناس ، و ليس فى بعض النسخ لفظة «لا» ، و كأنّه من النسّاخ ، و يمكن أنّ المراد به من كان نظره إلى الناس فقط؛۱احاديثى كه ناسپاسى در مقابل احسان و نيكى مردم را نكوهش مى كرد ، ذكر شد؛ اما در بعضى از نسخه ها لفظ «لا» وجود ندارد و احتمال دارد از اشتباه نسخه برداران باشد ، ولى ممكن است عبارتِ «لايشكر اللّه من يشكر الناس» صحيح باشد و منظور از آن ، كسانى باشند كه هنگام سپاسگزارى ، با غفلت از نعمت دهنده حقيقى تنها به مردم توجه دارند.
اين توجيه عبارات به ظاهر نامقبول و استخراج احتمالات مقبول از آن ، نشان دهنده فهم عميق مصحّح و محدّث است و هم ابراز كار او ، تا سريع و شتاب آلود ، نسخه اى را كنار نگذارد و خوانندگان را از متنى كه محتمل است واقعى ، و حتى درست تر از ديگر متون باشد ، محروم نكند.
نمونه هاى متعدد تصحيح متن ، آنچنان فراوان اند كه اگر فقط نشانى آنها بيايد ، صفحات زيادى را پر مى كند و از اين رو ، اين بخش را با ارجاع به چند نشانى به پايان مى بريم ۲ .
بر نمودن تصحيف ها
تصحيف و تحريف ، به عنوان دو فعاليت خواسته و ناخواسته ، موجب نرسيدن متن اصلى حديث به ما شده است . تغيير متن حديث ، به طور غالبى ، تغيير مفهوم حديث را در پى دارد و از اين رو ، آگاهى از وقوع يا عدم وقوع آن ، جزو پيش نيازهاى فهم حديث است . كشف تصحيف افزون بر دسترسى به نسخه هاى ديگر ، كاوش هاى عقلى و سنجش متن با موازين مقبول در حوزه مرتبط با محتواى حديث را مى طلبد ، تا در يك تعامل دو سويه