149
در پرتوِ حديث

مانند صحاح اللغة از اسماعيل بن حمّاد جوهرى (م 393) و القاموس المحيط نوشته محمّد بن يعقوب فيروزآبادى (م 816 ) ، و در ميان كتب غريب الحديث ، از النهاية فى غريب الحديث والاثر نوشته ابن أثير جرزى (606) ، فراوان سود مى جويد . براى نشان دادن روحيه اجتهاد مجلسى در فهم لغت و استفاده او از چندين كتاب لغت ، كافى است لغت «قرن» را پى گيرى كنيد . او براى تعيين اين معنا كه عيبى در زن و از عيوب مجوّز فسخ عقد نكاح است ، نظرات اديبان را از قاموس ، صحاح اللغة ، و جمهره ابن دريد و نهايه ابن اثير نقل كرده و سپس خود به اجتهاد و ارائه نظر پرداخته است ۱ . موارد استفاده مجلسى از كتب لغت و غريب الحديث بسى فراوان است ۲ و اينها ، به جز تفسيرهاى بدون ارائه مصدر لغوى است كه در بسيارى از موارد به عنوان شرح هاى كوتاه در يك ، دو كلمه و يا يك جمله كوتاه و در ميان شرح حديث مى آورد. ۳ از نكات جالب توجه در شرح لغات ، استفاده مجلسى رحمه اللهاز زبان فارسى است . او به درستى مى داند كه گاه همه توضيح هاى لغوى نمى تواند مخاطب و خواننده فارسى زبان را به جان معناى لغت برساند و از اين رو ، در ترجمه «ثنّى» كه بر حسب اتفاق ، لغت پيچيده و پركاربردى هم هست ، چنين مى گويد: «و ثنّى عليها قطيفة؛ و قطيفه اى (رواندازى پشمين يا مخملى) دو لايه بر او افكند. و فى الفارسية: ۴ دوته (تا) كرد» .
نكته پايانى آن كه ، علّامه مجلسى در ترجمه واژه هاى دير ياب و دشوار برخى متون حديثى ، از ديگر اطلاعات خود نيز سود مى جويد و در دايره ادب و لغت عربى محدود

1.روضة المتقين ، ج ۸ ، ص ۳۲۸ .

2.بنگريد : همان ، ج ۸ ، ص ۱۹۰ واژه «الحيس» اى تمر يخلط بسمن و ص ۳۸۲ واژه «قفندر» كسمندر ، كريه المنظر ، از قاموس اللغة ، ج ۸ ، ص ۳۸۳ «عارضة الباب» ، اى «الخشبة التى تمسك عضادتيه من فوق محاذية الاسكنة» از صحاح جوهرى ؛ ج ۸ ، ص ۳۵۸ «افلج» و ص ۳۶۱ «القتب» و ص ۳۶۴ از الغراب الاعصم از نهايه ابن اثير ، و نيز ج ۸ ، ص ۱۱۱ ، ۱۳۲ و ۳۲۳؛ ج ۱۲ ، ص ۲۲۴ و . . .

3.براى نمونه بنگريد : ج ۱ ، ص ۳۵۹ و ۳۸۰ ؛ ج ۱۲ ، ص ۸۹ ، ۹۰ ، ۱۲۱ ، ۱۴۶ ، ۱۵۳ و . . . كه به شرح لغات «ضغطة القبر» و «تنوّقوا» «فواق ناقه» ، «الباغون» ، «ملاحاة الرجال» «مشارّة الناس» . «الملح الجريش» مى پردازد .

4.روضة المتقين ، ج ۸ ، ص ۱۸۷ .


در پرتوِ حديث
148

حديث و حتى قرآن را بر اساس آن تفسير مى كنند ، اما اين روش نه كارآست و نه هميشه درست. در بسيارى از موارد ، معناى ارائه شده از سوى كتاب لغت ، تنها يك معناى استعمالى از چندين استعمال متعدد و متفاوت آن است كه ممكن است در حديث ، همان معنا منظور شده باشد و امكان هم دارد كه معناى ديگر آن واژه ، مقصود باشد . افزون بر اين ، سير تطوّر معناى لغت و تحوّل زبان ، اين هشدار را مى دهد كه بسا معناى لغت در قرن هاى اوليه ظهور اسلام ، با معناى آن در قرون دهم و يازدهم و روزگار متأخر و معاصر متفاوت باشد و از اين رو ، نمى توان معناى ارائه شده لغت را از سوى لغت دان قرن هشتم و نهم ، لزوما با معناى اراده شده از آن در قرن دوم و سوم و كمى پس و پيش ، برابر و يكسان دانست و اين نكته ، نياز به مراجعه به كتاب هاى لغت كهن و معاصر با عصر صدور روايات را بر مى نمايد . از سوى ديگر ، كتاب هاى لغت ، تعهّدى در باره تفكيك و بازشناسى معانى حقيقى از مجازى ندارند و بسيارى از آنها ، استعمالات مجازى يك لغت را در كنار معانى حقيقى و اصلى مى نشانند ، و به جز معدود مؤلّفانى چون زمخشرى در اساس البلاغه ، اين جدايى را تذكر نمى دهند .
با همه اينها و با فرض كهن بودن كتاب لغت و مؤلّف و اقدام او به جداسازى معناى حقيقى از معناى مجازى ، باز جاى اين پرسش باقى است كه چگونه مى توان در مسئله مهمى مانند حديث كه مبناى اقدام و عمل است ، به سخن يك تن گوش سپرد و به يك منبع بسنده كرد ؟ اين همان سؤال همه فقها و محدثان ژرف انديش ماست كه پاسخ درست به آن ، كار سخت ديگرى را بر دوش آنان مى نهد ، و رنج تتبّع وكاوش در ميان كتاب هاى لغت را به عهده آنان مى آورد ، و مجلسى پدر از اين زمره است . او در ترجمه و تفسير لغات ، به يك كتاب لغت اكتفا نمى كند و با وجود در دست داشتن كتب لغت كهن ، خود را از مراجعه به ديگر كتاب ها و حتى غريب الحديث ها ۱ بى نياز نمى بيند . او در اين ميان از كتب لغت

1.غريب الحديث ها ، كتاب هايى هستند كه به شرح لغات نا آشنا در دامنه حديث مى پردازند ، و بيشتر هم به معناى اراده شده در همان حوزه مى پردازند . غريب الحديث هاى متعدد نگاشته شده ، كه همواره ياريگر محدثان در ترجمه لغات بوده اند ؛ بنگريد : مقاله سير تدوين غريب الحديث در همين مجموعه .

  • نام منبع :
    در پرتوِ حديث
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1389
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 302789
صفحه از 410
پرینت  ارسال به