حيلتى ، و كسى بگويد: الان پشتم شكست و اميدم نااميد شد و چاره از دستم رفت ، جايز نيست ، براى آن كه اميدم نااميد شد در عبارت امام نيست و قلّت حيلتى يعنى : چاره ام كم شد ، نه از دستم رفت؛ مگر آن كه صريحاً بگويد كه امام قريب به اين مضامين فرموده يا به عنوان زبان حال بخواند». 1
علّامه شعرانى رحمه الله تغييرات لفظى را به شرط عدم تدليس مى پذيرد و هوشمندانه آن را با اختصار و تفصيل متفاوت مى بيند. امرى كه بسيارى آن را با نقل معنا خلط كرده و يكسان پنداشتند. او در متنى مفصّل اين مسئله را شكافته و نمونه هايى ارائه داده است. ما در اينجا نيز عين سخنان او را مى آوريم:
«تغيير الفاظ حديث بطورى كه معنى محفوظ باشد و تدليس نشود ، ضرر ندارد مانند ضمير بجاى ظاهر و ظاهر بجاى ضمير آوردن و مقدّر را مذكور ساختن و لفظى را به مرادف يا قريب المعنى تبديل كردن مثل (انكسر) به (انقصم) و همچنين مختصر يا مفصّل كردن بطورى كه معنى تغيير نكند ، جائز است. مثلاً «يا أيّها الذين آمنوا» را به (اى مؤمنين) و (يا ابناء الدنيا) را به (اى كسانى كه فريب دنيا و مال دنيا را خورديد) و هكذا. تغيير لفظ حقيقى به مجازى يا مجازى به حقيقى كه معنى را تغيير ندهد و تدليس نشود ، جايز است. مثلاً (يداه مبسوطتان) را گويى (خداوند عالم ، جواد است) يا بالعكس و همچنين تغيير صيغه ماضى به مضارع و بالعكس در صورتى كه از زمان منسلخ باشد مثل «كان اللّه عليماً حكيماً» » . 2
دليل جواز نقل معنا
الف ـ تجويز امامان عليهم السلام
نخستين دليل بر جواز نقل معنا ، تجويز امامان عليه السلام نسبت به اين شيوه است. كلينى ، دو روايت صريح در اين باره نقل كرده است. در روايت نخست محمّد بن مسلم مى گويد :
قلت لأبى عبداللّه عليه السلام : أسمع الحديث منك فأزيد و أنقص؟ قال : أن كنت تريد معانيه فلا بأس؛ 3 به امام صادق عليه السلام عرض كردم : «حديث را از شما مى شنوم و سپس [هنگام