راست و پاك ، از اميرالمؤمنين تا امام آخرين ، در باره اين غيبت رسيده ، گرد آوردم ، غيبتى كه دورماندگان از علم الهى و راه نايافتگان به هدايت معصومين ، از حقيقتش كور ماندند و نتوانستند چون ره يافتگان به هدايت ائمه عليهم السلام آن را تصديق كنند و بدان ايمان آورند .
نعمانى ، در تعقيب اين هدف و با اعتقاد به اين كه ذكر روايات معتبر و با سندهايى متصل ، مى تواند پرده جهل و حيرت از عقيده روشن مهدويت برگيرد ، به استدلال بر مهدويت مى پردازد و كتاب خود را در ابوابى كه هر يك پرسش وشبهه اى در پس زمينه خود دارند ، سامان مى دهد .
تاريخ نگارش كتاب
با قرينه هايى كه در پى مى آيد ، مى توان گفت : نعمانى ، كتاب را در آخرين دوره عمر خود نگاشته است. او در مقدمه كتاب مى گويد : «چون اين محنت غيبت كه اولياى الهى ، ما را از سيصد سال پيش بدان آگاهى داده بودند ، پيش آمد...» ۱
، كه دلالت بر تأليف كتاب در اوايل قرن چهارم هجرى دارد ، و اگر بپذيريم كه منظور نعمانى از غيبت ، غيبت كبرى است ، تأليف كتاب در اواخر دهه چهارم قرن چهارم مى گردد . اين نظر ، به وسيله آنچه كه در يكى از نسخه هاى كتاب آمده است ، تأييد مى شود . در صفحه هجدهم كتاب مورد مراجعه ما ، مصحّح كتاب نوشته اند ۲ و در نسخه اى چنين آمده است :
حدثّنى محمّد بن على أبو الحسين الشجاعى الكاتب ـ حفظه اللّه ـ ، قال : حدثّنى محمّد بن إبراهيم أبو عبد اللّه النعمانى ـ رحمه اللّه تعالى ـ فى ذى الحجّة سنة اثنتين و أربعين و ثلاثمئة... .
يعنى كتاب در سال 342 از سوى نعمانى بر شجاعى قرائت شده است كه حاكى از تأليف آن در دهه چهارم است . مؤيد ديگر ، سخن خود نعمانى در باره سنّ امام زمان به هنگام تأليف كتاب است . او در ذيل حديث بيستم از باب دهم ۳ مى گويد : «و له الآن نيّف و