387
در پرتوِ حديث

پيشواى مطلق به همان سطح شنونده و مخاطب تنزّل داده و استدلال و دليل را در نقش يك آموزگار به ما مى آموزد و خواهان اقناع عقلى ما و نه تعبّدى است. از اين رو ، مطلب ابراز شده بايد مقبول عقل ما شود ، خواه از طريق مطمئن و معروف و مشهورى به ما رسيده باشد و يا به طريق ديگر. به واقع ، جايگاه پيامبر و امامان عليهم السلام در موضع مناظره و استدلال ، جايگاه يك راهنماى متكى به عقل و منطق انسانى مى شود و تنها مضمون سخن آنان مورد ارزيابى قرار مى گيرد و نه چگونگى وصول آن.
با ذكر اين نكته ، روشن مى شود كه برخورد ما با كتاب هايى مانند احتجاج و نيز احاديث اعتقادى و يا در دايره اى گسترده تر ، همه مسائل غير تعبّدى ، نبايد به شيوه معمول برخورد با احاديث فقهى باشد. در كتاب ها در بردارنده احاديث اعتقادى ، ما به دنبال صحّت مضمون و محتواى آن هستيم و اين تنها با گردآورى همان قرينه هايى به دست مى آيد كه طبرسى به برخى از آنها اشاره كرده است : موافقت با عقل ، و وجود اجماع بر آن . به عقيده اين جانب مى توان اجماع را در اينجا سيره عقلايى و مسلّمات و مقبولات به كار رفته در استدلال هاى آدميان دانست و نه اجماع فقهى و حديثى. افزون بر اين ، چون بسيارى از مباحث طرح شده در كتاب احتجاج در رويارويى با غير شيعيان است ، حديث مقبول آنان در دايره مسلّمات قرار مى گيرد و به اقتضاى فنّ جدل در منطق ، قابل استفاده مى گردد. طبرسى با عبارت «ولاشتهاره فى السير و الكتب بين المخالف و المؤالف» ، و به دليل مشهور بودنش در كتب سيره و ميان مخالف و موافق ، همين نكته را گوشزد مى كند. خوشبختانه تصحيح جديد كتاب ، راه تأييد اين موضوع را گشوده است و با تخريج متن از مآخذ اصلى و مشهور و به ويژه منابع اهل سنّت ، ما را در اثبات شهرت روايت ، يارى مى دهد. ۱ از اين منظر ، احتجاج ، يك كتاب علمى محسوب مى شود كه دليل ها ، مطالب و آموزه هاى آن از مجالس مناظره معصومان و عالمان استخراج و در دسترس خردهاى سليم و روح هاى منصف نهاده شده است.

1.تصحيح آقايان ، بهادرى و هادى به ، با اشراف آيت اللّه سبحانى ، انتشارات اسوه ، ۱۴۱۳ هجرى قمرى ، قم.


در پرتوِ حديث
386

قيس هلالى و نيز تفسير منسوب به امام حسن عسكرى عليه السلام نقل مى كند كه هيچ يك مقبوليت كامل ندارند. در باره كتاب سليم ، بهترين نظر را مى توان از آنِ شيخ مفيد دانست كه اصل آن را درست ولى كوچك تر از آنچه به دست آمده است ، مى داند. ۱ در باره تفسير منسوب به امام حسن عسكرى عليه السلام هم نظريه هاى متعددى ابراز شده كه حاصل آنها ، تفصيل و تبعيض ميان احاديث آن است كه برخى به جهت عدم موافقت و ناهمخوانى با ديگر آموزه هاى شيعه ، مردود و غير قابل قبول است. ۲
بر اين اساس و در نظر نخست ، احاديث كتاب احتجاج نامعتبر مى نمايد و ارائه اى اين چنين از حصول اطمينان عقلايى بدان جلو مى گيرد و صحيح خواندن احاديث از سوى خود مؤلّف ، تأثير چندانى بر اين موضوع ندارد. اما از سوى ديگر ، طبرسى دليل حذف اسانيد احاديث را وجود اجماع ، موافقت احاديث با خرد انسانى و اشتهار آنها در كتب سيره نويسى و ديگر كتاب ها ، آن هم در هر دو حوزه شيعى و سنّى مى داند و اين مى تواند ما را به صحّت مضمونى و نه صدورى محتواى كتاب نزديك كند.
اين ، از آن روست كه مسائل اعتقادى و برهانى ، از دسته مسائل غيرتعبدى هستند و نيازى به اعتبار و جعل ندارند ، و كافى است كه مطلب ادعا شده با برهان و دليل درآميزد و مخاطب را قانع سازد. اما اين مطلب را چه كسى گفته و چگونه و از چه طريقى به ما رسيده است ، اهميت زيادى ندارد.
به عبارت ديگر ، در اين عرصه ، ما نمى خواهيم چيزى را مبناى عمل قرار دهيم و وجود اعتبارى و احتمالى آن را به جاى وجود حقيقى فرض كنيم و بر اساس آن نتيجه بگيريم ، ما نمى خواهيم تعيين وظيفه عملى كنيم تا نيازمند اسناد آن به معصوم و كسى كه قدرت اعتبار و تعيين دارد ، باشيم ، ما تنها مى خواهيم آموزه استدلالى مطرح شده در حديث را فرا گرفته و سپس آن را با خرد خود سنجيده و سپس در اثبات و نفى گزاره ها ، از آن كمك گيريم . در حقيقت ، معصوم ـ گوينده حديث ، خود را در اينجا از مقام يك امام و

1.تصحيح الاعتقاد ، شيخ مفيد ، ص ۱۴۹ .

2.مسلم داورى ، اصول علم الرجال ، ص ۲۸۳ .

  • نام منبع :
    در پرتوِ حديث
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1389
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 302816
صفحه از 410
پرینت  ارسال به