همچنين تفاوت اصلي تعليل را با قياس، که از نظر شيعه حجّت نيست، به علم اصول فقه وامي گذاريم. ۱
سؤال راوي
احاديث بسياري در پاسخ به پرسشهاي راويانِ آشنا به فقه و ساير معارف ديني، يا مردمي عادي که با مشکلاتي مواجه شدهاند صادر شده است؛ زيرا پيشوايان ما مرجع پرسشهاي علمي عصر خويش بوده و به سؤالهاي فقهي و تفسيري و اخلاقي و جز اينها پاسخ مي دادهاند. آنان با گفتار و کردار و نوشته و رساله، پرسشهاي آشکار و نهفته راويان را پاسخ ميدادند و اشکالات و شبهه ها را حل مي کردند. ۲ کتابهايي از قبيل مسائل علي بن جعفر، مسائل الرجال، مکاتبات حميري و توقيعات ارزشمند و مقدّسي که از امام عصر و پدران بزرگوارشان صادر گشته است، همه و همه شاهد اين مدعايند که احاديث نه در خلأ، که در عرصه علمي معاصر خود صدور يافته و نه در کتاب، که در فضاي گاه تبآلود سياسي و اجتماعي روزگار خويش جاي گرفته اند.
از اين رو، يافتن سؤال نهفته يا آشکار راوي يا پرسشگر، که خود نخستين مخاطب حديث است، ما را به محور اصلي پاسخ و هسته دروني آن رهنمون مي کند؛ خواه اين سؤال و جواب در يک مجلس بوده و به گونه شفاهي اتفاق افتاده باشد، خواه به صورت کتبي نوشته شده و پاسخش روزها و هفته ها بعد رسيده باشد و يا سؤال آنقدر رايج و مشهور بوده که سخن امام به آن متوجه بوده، بي آنکه کسي پرسيده باشد.
توجه به سؤال راوي و نقش آن در فهم پاسخ امام، در زمينه احاديث عقيدتي و فقهي، بيش از زمينه هاي ديگر رخ داده است و بسياري از فقيهان در مباحث فقهي ـ حديثي خود، از سؤال موجود در حديث استفاده کرده و آن را قرينه اي براي