خواستند که سخنان ديگران را نيک بشنوند و سپس يا بپذيرند يا با آنها رويارويي کنند و اگر خود از عهده برنمي آيند، بر ايشان عرضه کنند و پاسخ بگيرند. ۱ روشن است که راويان، اين فتاوي و نظرات را در کنار حديث صادرشده مي ديده و حديث را مي فهميده اند؛ اما لزوماً همه اين قرينه ها را نقل نکرده اند.
راويان گاه حتي متوجه اين نکته نبوده اند که ممکن است يک قرينه بزرگ و روشن، در گذر زمان، به رازي پوشيده و مطلبي مغفول تبديل شود. به سخن ديگر همانگونه که ما در حکايت حوادث و سخنان گويندگان معاصر، از نقل جزئيات پيراموني سخن و ضميمههاي واقعه غافليم، آنان نيز گاه از نقل دغدغه هاي ذهني انديشمندان همعصر امامان و نظرهاي متفاوت و متقابل فتاوي فقيهان ديگرانديش، غفلت کرده ، اگرچه خود از آنها آگاه بوده اند.
برخي از آنان حتي گاه متوجه نبودهاند که امام معصوم در مقام حفظ راوي يا کيان شيعه است، نه در صدد بيان حکم واقعي و الهي، و نيز نمي دانستندکه به سبب حضور جاسوسي در مجلس گفتگو يا خطرات احتمالي عمل به حکم حقيقي واقعه، امام به گونهاي دوپهلو و کنايهآميز سخن ميگويد يا به صراحت از بيان حکم واقعي خودداري ميکند. شناخت اين وضعيتها است که فهم حديث را به مبحث اسباب ورود حديث پيوند ميزند و نياز به آن را نشان ميدهد.
شيوه يافتن اسباب ورود حديث
با توجه به آنچه گذشت، براي فهم بهتر حديث و رسيدن به مراد نهايي گوينده، بايد با کاوش در منابع مرتبط و ناظر به حديث، از سبب ورود حديث و فضاي جانبي آن مطلع شويم. اين منابع، بسته به متن و موضوع حديث، ممکن است منابع حديثي ديگر يا منابع تاريخي و تفسيري يا هر منبع مرتبط ديگري باشد؛ مثلاً فهم خطبه هاي حماسي امام حسين عليه السلام از مدينه تا کربلا، در گرو درک شرايط