اتَّضَحَ عَمُودُ الصُّبْحِ وَ سَمِعْتُها تَدْعُو لِلمُؤمِنينَ وَ الْمُؤمِناتِ وَ تُسَمّيهِمْ وَ تُکْثِرُ الدُّعاءَ لَهُمْ وَ لا تَدْعُو لِنَفْسِها بِشَيْءٍ، فَقُلْتُ لَها: يا أُمّاه، لِمَ لا تَدْعُونَ لِنَفْسِکِ کَما تَدْعُونَ لِغَيرِکِ؟ فَقالَتْ: يا بُنَيَّ، اَلْجارُ ثُمَّ الدّارُ. » 1
حسين بن علي عليه السلام از برادرش حسن بن علي بن ابيطالب( نقل مي کند که: ديدم مادرم فاطمه شب جمعه در محرابش ايستاده و پيوسته رکوع و سجود مي کند، تا آنکه سپيده دميد. و شنيدم که براي مرد و زن مؤمن دعا مي کند و آنان را نام مي برد و فراوان بر ايشان دعا مي کند، اما براي خود هيچ دعايي نمي کند. به او گفتم: اي مادر، چرا براي خودت دعا نمي کني، همانگونه که براي ديگران دعا مي کني؟ فرمود: «پسرکم، همسايه، سپس خانه.»
نمونه چهارم:
کسي خدمت امام مي رسد و از حديث پيامبر که پسانداز کردن و به ارث نهادن بيش از دو دينار را روا نمي داند مي پرسد. به احتمال قوي، سؤال کننده در اوضاع و شرايط اقتصادي آن روز جامعه، ناچار از اندوختن مبلغي نه چندان زياد بوده و از حديث پيامبر ميترسيده است. عبدالرحمان بن حجاج اين پرسش و پاسخ را گزارش کرده و سؤالکننده را نيز نام برده است، اما راويان بعدي نام او را از ياد بردهاند. متن گزارش چنين است:
سَألْتُهُ عَنِ الزکاه ما يأخُذُ مِنْهَا الرَّجُلُ وَ قُلْتُ لَهُ: إنَّهُ بَلَغَنا أنَّ رَسولَ اللهِ صلي الله عليه و آله قالَ: «أيما رَجُلٍ تَرَکَ دينارَينِ فَهُما کَيٌّ بَينَ عَينَيهِ.» قالَ: فَقالَ: «أُولئِکَ قَوْمٌ کانُوا أضْيافاً عَلي رَسولِ اللهِ صلي الله عليه و آله، فَإذا أمْسي قالَ: يا فُلانٌ، اِذْهَبْ فَعَشِّ هذا . فَإذا أصْبَحَ قالَ: يا فُلانٌ، اِذْهَبْ فَغَدِّ هذا ، فَلَمْ يکُونُوا يخافُونَ أنْ يصْبِحُوا بِغَيرِ غَداءٍ وَ لا بِغَيرِ عَشاءٍ، فَجَمَعَ