کرده است. پيامبر خدا بر زني يهودي گذشت که برايش گريه مي کردند، پس فرمود: «آنان مي گريند، در حالي که او در قبرش عذاب مي شود.»
نمونه چهارم:
ابوهريره از پيامبر خدا نقل کرده است:
وَلَدُ الزِّنا شَرُّ الثَّلاثَه؛۱
زنازاده بدترينِ سه نفر است.
اين حديث نيز همان اشکال حديث پيشين را دارد؛ زيرا فرزند متولدشده از زنا تقصيري ندارد که او را بدتر از پدر و مادر گناهکارش بدانيم؛ به ويژه اگر بپذيريم که زنازاده مي تواند راه صلاح در پيش گيرد و مانند ديگر مؤمنان شود. اين حديث نيز به عايشه گفته شده و او سبب صدور حديث را چنين بيان کرده است:
إنَّما کانَ رَجُلٌ مِنَ الْمُنافِقينَ يؤذِي رَسولَ اللهِ صلي الله عليه و آله، فَقالَ: «مَنْ يعْذِرُنِي مِنْ فُلانٍ؟» قيلَ: يا رَسولَ اللهِ، مَعَ ما بِهِ، وَلَدُ زِناً. فَقالََرسولُُ اللهِ صلي الله عليه و آله: «هُوَ وَاللهِ شَرُّ الثَّلاثَه.»۲
مردي از منافقان پيامبر خدا را آزار مي داد. پيامبر فرمود: «چه کسي مرا از دست فلاني آسوده مي کند؟»گفته شد: اي پيامبر خدا، افزون بر اين آزاررساني، زنازاده هم هست. فرمود: «به خدا سوگند، او از پدر و مادر زناکارش بدتر است.»
روايتي اين شخص را ابوغرّه جُمَحي دانسته ۳ و روايتهاي ديگري نيز در دست داريم که بيانگر همين سبب ورود است ۴ که با توجه به آنها نيازي به توجيه و
1.. المستدرک علي الصحيحين، ج ۲، ص ۲۱۵؛ السنن الکبري، ج ۱۰، ص ۵۷ .
2.. ر. ک: المستدرک علي الصحيحين، ج ۲، ص ۲۱۵.
3.. المهذّب البارع، ج ۴، ص ۵۳۱.
4.. السنن الکبري، ج ۱۰، ص ۵۹، اين نقل ،شخص مزبور را قاتل مادرش مي داند.