مصداق حکم خود قرار دادهاند و ناظر به فرد خاصي هستند. نمونه «عمره ماه رمضان» به خوبي نشان ميدهد که حکم به تساوي فضيلت عمره رمضان با حجّ واجب، عمومي و هميشگي نيست. به سخن ديگر، هر عمرهاي در ماه مبارک رمضان، پاداش برابر با پاداش حج را ندارد و اين برابري، فقط براي عمره يک شخص خاص است و آن نيز به دليل وقوع در ماه رمضان نيست، بلکه به دلايل خاصّي از جمله، فوت کسي که شتر را در راه خدا وقف کرده و عجز از تدارک حجّ، پس از گذشتن ماه ذي حجّه است.
اسباب ورود حديث اين دخالت و عدم دخالت را مشخص ميکنند و با مشخص کردن سبب بيان و صدور حکم، مانع گسترش آن نسبت به ساير افراد و مصداقهاي ديگر ميشوند؛ همچنين در برخي موارد و به ويژه در احکام تقيهاي، حقيقي بودن حکم را منتفي و با ارائه فضاي حاکم بر سخن، هدف اصلي بيان حکم را روشن ميسازند.
چکيده
o اسباب ورود حديث و تأثير آن بر فهم حديث، مختص به احاديث هيچ فرقهاي نيست و يک مسئله عمومي و فراگير است.
o فهم حديث در پرتو اسباب ورود حديث، گاه اشکالهاي کلامي متوجه به حديث را پاسخ ميدهد.
o توجه به اسباب ورود حديث مانع از تعميم نادرست در احاديث ميشود و احکام فقهي و برداشتهاي فکري را تصحيح مينمايد.
پرسش و پژوهش
1. اصطلاح «قضيه في واقعه» چه مفهوم و ارتباطي با اسباب ورود حديث دارد.
2. دو حديث بيابيد که پذيرش مفهوم اوليه آنها، با مشکل روبرو است و با کمک اسباب ورود حديث، مقبول ميشوند.
3. دو حديث بيابيد که بودن يا نبودن اسباب ورود حديث در مفهوم آنها تأثيري ندارد.