داشتن آنها به يک موضوع محوري است. بر اين اساس، ميتوانيم احاديث هممضمون و مرتبط با يکديگر را از احاديث ناسخ و معارض جدا کرده و بر اساس يک اصطلاح نوساخته، آنها را «خانواده حديث» بناميم. ما در اينجا احاديث متعارض را از دايره بحث بيرون مي بريم، با آنکه احاديث متعارض، ارتباط تقابلي، محدودکننده و موثري بر فهم حديث دارند، اما چون هممضمون و مشابه نيستند، جداگانه و در درس «احاديث متعارض»، به آنها و چگونگي تأثيرشان بر فهم حديث و مقصود گوينده حديث مي پردازيم.
بر اساس اصل هماهنگي ميان سخنان ائمه و پيوند گفته هاي آنان با يکديگر، مي توان چنين گفت که يافتن وکنار هم قرار دادن احاديث هممضمون، چينش قطعههايي از يک تصوير نامشخص است، که با نشاندن هر قطعه در جايگاه واقعي و درست خود، به سيما و نماي نهايي تصوير نزديکتر مي شويم.
بر اين اساس، در بازيابي احاديث هممضمون، يافتن احاديثي که با حديث مورد نظر ما يکي از رابطه هاي تخصيص و تعميم، اطلاق و تقييد، و اجمال و تبيين را دارند ضروري است. ما در تعريف اين رابطه ها، از علم اصول فقه ياري گرفته و با آوردن چند نمونه، منظور خود را روشنتر کرده ايم. اما پيش از پرداختن به آنها، ضرورت تشکيل خانواده حديث و روش و موضع عالمان را نسبت به اين مسئله بررسي مي کنيم.
ضرورت بازيابي خانواده حديث
اهلبيت نور واحدند
امامان ما همه نوري واحدند ۱ و سخنان آنان تصديقکننده و موافق يکديگر است. امامان، در پي پيامبر خدا، تبيين دين و ترويج آموزههاي آن را به عهده