139
درسنامه فهم حديث

سيره محدّثان

بازيابي موضوعي و گردآوري احاديث هم‌مضمون، روش عمومي محدّثان و فقيهان بزرگ ما بوده و اين نشان‌دهنده اهميت تشکيل خانواده حديث براى فهم يا تسهيل درک احاديث نزد آنان است. برقي، احاديث کتاب المحاسن- از کهن ترين مجموعه هاي بزرگ حديثي شيعه که تنها بخشي از آن در دسترس است- را به صورت موضوعي دسته بندي و تدوين کرده است. پيش از او نيز برخي از صاحبان اصول اربعمئه (مانند حريز بن عبدالله) اصلهاي خود را چنين سامان داده اند، همان‌گونه که در نقل احاديث به وسيله راويان جامع‌نگار (همچون ابن ابي‌عمير، يونس بن عبدالرحمان، حسين بن سعيد اهوازي و علي بن مهزيار) شاهد هستيم.
محمد بن يعقوب کليني در الکافي، محمد بن حسن صفّار در بصائر الدرجات، شيخ صدوق در من لا يحضره الفقيه و شيخ طوسي در بسياري از کتابهاي خود، همين روش را پي گرفته اند. آنان به جاي روش مسندنويسي، که احاديث يک راوي (نه يک موضوع) را در کنار هم قرار مي دهد، روش تبويب موضوعي را برگزيدند، با آنکه روش مسندي کهن تر و ساده تر بود. آنان اين اصل روشن و عمومي را مي دانستند که احاديث به هم ناظرند و در صورتي که به يک موضوع اشاره داشته باشند و يک نقطه را نشانه روند، بايد در کنار هم مطالعه و بررسي شوند. اين روش، حتي در ميان اهل سنّت که مسندهاي متعددي داشتند، جاي خود را گشود و صحاح ستّه بر اساس تبويب موضوعي شکل گرفتند.
اين دسته بنديهاي موضوعي، چه به صورت ابواب فقهي و چه به صورت اخلاق و تاريخ و سيره، ورزيدگي محدّث را نشان مي دهد و به خواننده مي فهماند که مؤلف تا چه حد توانسته است مفهوم حقيقي و منظور نهايي گوينده يا گويندگانِ چند حديثِ گرد آمده در يک باب را به درستي دريابد.
برخي از محدّثان بزرگ، اين مفهوم و نتيجه به دست آمده از چندين روايت هم‌محور را عنوان همان باب قرار داده و بدين گونه برداشت خود را ارائه کرده‌اند. بارزترين اين اشخاص، شيخ حرّ عاملي (م 1104 ه) است که کاري سترگ را در


درسنامه فهم حديث
138

رَسولُ الله صلي الله عليه و آله: إنَّ الرِّزقَ يطْلُبُالعَبْدَ کَما يطلُبُهُ أَجَلُهُ؛۱ وعنه صلي الله عليه و آله: لَوْ أنَّ أحَدَکُم هَرَبَ مِنْ رِزْقِهِ لَتَبِعَهُ حَتَّي يدرِكَهُ كَما أنَّهُ إن هَرَبَ مِن أجَلِهِ تَبِعَهُ حَتَّى يُدرِكَهُ.۲ و الامام الصادق عليه السلام: لَوْ أنَّ أحَدَکُم فَرَّ مِنْ رِزْقِهِ کَما يفِرُّ مِنَ الموْتِ لَأدْرَکَهُ رِزْقُهُ كَما يُدرِكُهُ المَوتُ؛۳
بسياري از احاديث نهج البلاغه و متون غررالحکم، عيون الحکم و المواعظ و سخنان امام علي عليه السلام در تحف العقول نيز اين گونه اند.
نمونه ديگر براي نشان دادن کم بودن دايره اختلاف نقل، باب مَنْ طَلَبَ عَثَراتِ المؤمنين و عَوْراتِهِم در الکافي است. در اين باب، احاديث يکم، سوم، ششم و هفتم هم مضمون اند و تفاوتهاي اندکي با هم دارند و در معناي اصلي و مشترک، يعني نهي از عيب‌جويي و پيگيري عيوب مؤمنان، اختلافي ندارند. ۴

1.. ميزان الحکمه، ج ۲ ، ص ۱۰۷، باب «الرزق و طالبه».

2.۳. الكافي، ج ۵، ص ۳۰۴، ح ۲.

3.. الکافي، ج ۲، ص ۵۷، ح ۲.

4.. الکافي، ج ۲، ص ۳۵۴. متن احاديث يادشده چنين است: ـ زُرَارَةَ عَنْ أَبِي‌جَعفَرٍ وَ أَبِي‌عَبدِاللَّهِ عليه السلام قَالا: «أَقْرَبُ مَا يکُونُ الْعَبْدُ إلَي الْکُفْرِ أَنْ يوَاخِي الرَّجُلَ عَلَي الدِّينِ فَيحْصِي عَلَيهِ عَثَرَاتِهِ وَ زَلاّ تِهِ لِيعَنِّفَهُ بِهَا يوماً مَا». ـ زُرَارَةَ عَنْ أَبِي‌جَعفَرٍ عليه السلام قَالَ: «إنَّ أَقْرَبَ مَا يکُونُ الْعَبْدُ إلَي الْکُفْرِ أَنْ يوَاخِي الرَّجُلُ الرَّجُلَ عَلَي الدِّينِ فَيحْصِي عَلَيهِ عَثَرَاتِهِ وَ زَلاّ تِهِ لِيعَنِّفَهُ بِهَا يوماً ما». ـ زُرَارَةَ عَنْ أَبِي‌جَعفَرٍ عليه السلام قَالَ: «أَقْرَبُ مَا يکُونُ الْعَبْدُ إلَي الْکُفْرِ أَنْ يوَاخِي الرَّجُلُ الرَّجُلَ عَلَي الدِّينِ فَيحْصِي عَلَيهِ زَلاّ تِهِ لِيعَيرَهُ بِها يوماً ما». ـ ابنِ‌بُکُيرٍ عَنْ أَبِي‌عَبدِاللَّهِ عليه السلام قَالَ: «أَبْعَدُ مَا يکُونُ الْعَبْدُ مِنَ اللَّهِ أَنْ يکُونَ الرَّجُلُ يوَاخِي الرَّجُلَ وَ هُوَ يحْفَظُ عَلَيهِ زَلاّ تِهِ لِيعَيرَهُ بِها يوماً ما».

  • نام منبع :
    درسنامه فهم حديث
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1389
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 397015
صفحه از 240
پرینت  ارسال به