تقطيع نادرست
همانگونه که جداسازي يک حديث از پيکره اصلي و خانواده اش در فهم آن اثر سوء مي نهد و ما را به بيراهه مي کشد، قطعه قطعه کردن حديث و بيرون کشيدن يک جمله از آن و جداسازي قرينه هاي در کنار هم نشسته نيز گاه به فهم نادرست حديث مي انجامد و آن را مُجمَل و گُنگ مي نمايد. اگرچه تقطيع، به دليل طولاني بودن برخي متنها لازم بوده است و در مواقع خاصّي نيز آسيبي نمي رساند ـ مانند جمله هايي که از هم متمايزند و تقطيعکننده نيز با متن و قرينه هاي آن آشناست ـ اما گاه نقلها و تقطيعهاي نادرست، صدر روايت را از ديد محقّق پوشانده و او را از سبب صدور حديث غافل نموده و يا زمينه هاي لازم را براي فهم سؤال راوي و مجلس خطاب امام در اختيار ننهاده است.
نمونه:
اگر متن «اِنَّمَا الشُّؤمُ فِي الثَّلاثَه: اَلْفَرَسُ وَ الْمَرْأه وَ الدّارُ»؛ شومي در سه چيز است: اسب، زن و خانه؛ را به پيامبر اکرم نسبت دهيم، چه اتفاقي ميافتد؟! براي پاسخ به اين پرسش گفته شده که راوي، صدر حديث، يعني عبارت «إنْ کانَ الطَّيرَه في شَيءٍ فَفي ...» را نياورده است، که در اين صورت قضيه به صورت شرطي ميشود و نسبت دادن شومي به زن، اسب و خانه، نادرست ميگردد. پاسخ ديگر آن است که عبارت فرو افتاده، جمله «کانَ أهْلُ الْجاهِلِيه يقُولُونَ ...» ميباشد که بر پايه اين گزارش، پيامبر در صدد نقل قول سخنِ نادرست جاهليت بوده است. ۱ در هر صورت نقش تقطيع نادرست را ميتوان در اين حديث ديد.
شيخ طوسي در کتابش، عدّه الأصول، افزون بر اين مثال، چند حديث ديگر