193
درسنامه فهم حديث

را که به صورت نادرستي تقطيع شده اند، نقل نموده و يکي از علّتهاي اين اتفاق را دير رسيدن راوي به مجلس پيامبر اکرم و نشنيدن بخش آغازين حديث دانسته است. ۱

چکيده

پنج مانع از موانع عمده فهم متن عبارت اند از :
o تصحيف و تحريف: دگرگونيها، کاستيها و افزوده‌‌ها در متن حديث، پژوهشگر را از رسيدن به مفهوم درست متن، باز مي‌دارد. خواه اين تغييرات، نتيجه درست نشنيدن باشد و يا درست نديدن؛ خواه عمدي باشند و يا سهوي.
o يافتن نسخه ها و نقلهاي گوناگون، آشنايي با طرق تحمل حديث، مطالعه روايات متعدد و توضيحات شارحان، دانشهاي مرتبط مانند فنون کتابت و تجربه هاي پژوهشي، ما را در زدودن اين مانع ياري مي‌دهد.
o اشتراک لفظي: واژه هاي چند معنايي در هر زبان، مشکلاتي را در فهم آنها پديد مي آورد. استفاده از قرينه ها و احاديث هم‌مضمون، به حل اين مشکل کمک مي کند.
o خلط معناي لغوي و اصطلاحي : معناي اصطلاحي، نتيجه تحول معنايي واژه نزد گروه خاصي از مردم است. اين معنا گاه تفاوت چشمگيري با معناي اصلي دارد و انس با آن، معناي حقيقي و لغوي واژه را از ياد مي برد. واژه صلاه نمونه اي از اين دسته است.
o خلط معناي فارسي و عربي : واژه هاي مشترک زبان عربي و فارسي فراوان اند، اما گاه معناي آن در عربي با فارسي متفاوت است و اين، موجب فهم نادرست از

1.. عدّه الأصول، ج ۱، ص ۹۴.


درسنامه فهم حديث
192

تقطيع نادرست

همان‌گونه که جداسازي يک حديث از پيکره اصلي و خانواده اش در فهم آن اثر سوء مي نهد و ما را به بيراهه مي کشد، قطعه قطعه کردن حديث و بيرون کشيدن يک جمله از آن و جداسازي قرينه هاي در کنار هم نشسته نيز گاه به فهم نادرست حديث مي انجامد و آن را مُجمَل و گُنگ مي نمايد. اگرچه تقطيع، به دليل طولاني بودن برخي متنها لازم بوده است و در مواقع خاصّي نيز آسيبي نمي رساند ـ مانند جمله هايي که از هم متمايزند و تقطيع‌کننده نيز با متن و قرينه هاي آن آشناست ـ اما گاه نقلها و تقطيعهاي نادرست، صدر روايت را از ديد محقّق پوشانده و او را از سبب صدور حديث غافل نموده و يا زمينه هاي لازم را براي فهم سؤال راوي و مجلس خطاب امام در اختيار ننهاده است.

نمونه:

اگر متن «اِنَّمَا الشُّؤمُ فِي الثَّلاثَه: اَلْفَرَسُ وَ الْمَرْأه وَ الدّارُ»؛ شومي در سه چيز است: اسب، زن و خانه؛ را به پيامبر اکرم نسبت دهيم، چه اتفاقي مي‌افتد؟! براي پاسخ به اين پرسش گفته شده که راوي، صدر حديث، يعني عبارت «إنْ کانَ الطَّيرَه في شَيءٍ فَفي ...» را نياورده است، که در اين صورت قضيه به صورت شرطي مي‌شود و نسبت دادن شومي به زن، اسب و خانه، نادرست مي‌گردد. پاسخ ديگر آن است که عبارت فرو افتاده، جمله «کانَ أهْلُ الْجاهِلِيه يقُولُونَ ...» مي‌باشد که بر پايه اين گزارش، پيامبر در صدد نقل قول سخنِ نادرست جاهليت بوده است. ۱ در هر صورت نقش تقطيع نادرست را مي‌توان در اين حديث ديد.
شيخ طوسي در کتابش، عدّه الأصول، افزون بر اين مثال، چند حديث ديگر

1.. محدّثان متن تقطيع شده حديث را از عبد الله بن عمر و متن کامل و تصحيح شده را از عايشه نقل کرده اند (ر. ک: مسند ابن‌حنبل، ج ۱، ص ۱۸۰ و ج ۲، ص ۱۱۵ و ج ۵، ص ۳۳۵ و الموطّأ، ج ۲، ص ۹۷۲).

  • نام منبع :
    درسنامه فهم حديث
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1389
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 380331
صفحه از 240
پرینت  ارسال به