تاريخ حديث بر جاي نهاده و عالمان متأخر را در قرون اخير به تهيه جوامع حديثي مانند بحار الأنوار و وسائل الشيعه وادار کرده است.
نمونه
برخي کژفهميهاي فريبخوردگان خط غلوّ، نتيجه نديدن مجموع احاديث و گرفتار آمدن در چنبره شبهه هاست. حديث زير به تنهايي و بدون قرار گرفتن در کنار احاديث مفسّر آن، دستاويز مناسبي براي کساني است که معنويت دين را مي خواهند و تکليف را نه:
إنَّ رَجُلاً أتَي النَّبِي صلي الله عليه و آله فَقالَ: يا رسولَ اللهِ! أُحِبُّ الْمُصَلّينَ وَ لا اُصَلّي وَ أُحِبُّ الصّوّامينَ وَ لا أصُومُ؟ فَقالَ لَهُ رَسُولُ اللهِ: «أنْتَ مَعَ مَنْ أحْبَبْتَ، وَ لَکَ مَا اکْتَسَبْتَ».۱
مردي نزد پيامبر آمد و گفت: اي فرستاده خدا! من نمازگزاران را دوست دارم ولي خود نماز نميگزارم، و روزهداران را دوست دارم اما خود روزه نميگيرم. حضرت به او فرمود: «تو با همان کس همراه ميشوي که دوستش داري و برايت همان خواهد بود که به دست آوردهاي».
برخي بر اساس اين حديث و احاديث مشابه ديگر ۲ گفته اند: محبّت اهل بيت براي نيل به درجات عالي بهشت کفايت مي کند، بدون آنکه لازم باشد به کاري بپردازيم و يا تکليفي را انجام دهيم. آنان اسلام را در محبّت اهل بيت خلاصه و معنويت بدون تکليف، دوستي بدون کوشش، و دين بدون طاعت را به مشتاقان سادهلوح خود عرضه کردند و با اين شيوه، خود را جلودار اين قافله به خطا درآمده ساختند و خط غلوّ را از آغازين روزهاي شکل گيري مذهب جعفري بنيان